کور / د ډيورنډ کرښه / خط دیورند، چلبازی وچالاکی واهانت انگلیس

خط دیورند، چلبازی وچالاکی واهانت انگلیس

به تمامیت ارضی افغانستان دوباره شروع میشود
بقلم بروس ریچاردسن، ژورنالست معروف امریکایی
مترجم : داکتر سیدخلیل الله هاشمیان

خط دیورند که اساسا بحیث جداساختن وعلامه گذاری “ساحه های تحت نفوذ” بین هندبرتانوی و روسیه تزاری درقرن 19 ایجاد شده بود، بتدریج بحیث سرحد بین المللی و آذوقهء متداوم برای مباحثهء خشنوت آمیز انکشاف کرده است.

ازین اهانت دورهء استعماربحیث وسیله ای بمنظور تجزیه و تضعیف افغانستان وبنابران کنترول وتغییرشکل دادن نفوس اکشریت افغانستان، یعنی قراردادن قوم پشتون در تحت نفوذ استعمار ومنافع هندبرتانوی ، کارگرفته شده است.

این خط که در سال 1893 طرح شده، موقف افغانستان واکثریت دانشمندان جهان درین باره ازینقراراست که پاکستان حق تصرف قانونی یا میراث خوری در ساحهء ارضی هند برتانوی را ندارد. این موقف از دیرزمانیست که توسط اکثرحقوق دانها ودانشمندان معروف جهان اتخاذ شده است. واضحا برای دپلوماتها وپالیسی سازان بی معلومات امریکایی بی تفاوت است، درحالیکه خط دیورندکه بفاصلهء 2640 کیلومتر (1640 میل) در امتداد یک سرحد کثیرالمجرا باپاکستان قراردارد، وازدیرزمان باینطرف یک قضیهء موردمناقشه برای اکثرافغانهایی قرارگرفته که معتقدند ایجنسی قبایل ادارهء فدرالی پاکستان درواقعیت یک قسمت اراضیی راغصب کرده که اصلا به آنها تعلق دارد. مارک گروسمن نماینده خاص برای افغانستان وپاکستان اخیرا بتاریخ 21 اکتوبرگفته که : “”پالیسی ما ازینقراراست که این سرحد یک سرحد بین المللی است .”” بیاناتیکه یک اهانت 120 ساله و ضد تمامیت ارضی وحاکمیت ملی افغانستان تلقی شده، باین ترتیب اکنون از خط دیورند بحیث یک وسیله وتکتیک بین المللی برای جداسازی و پارچه ساختن اراضی بسود یکطرف کارگرفته میشود. جدساختن اجتماع افغانستان – پاکستان بوسیله مانورهای دپلوماتیک از قرنها باینطرف توسط قدرتهای غربی و سلاویک بحیث یک تکیک سیاسی استعمال شده است. باساس این تئوری یک کشور پارچه شده یک مملکت ضعیف میباشد. دردورهء جنگ سرد اتحاد شوروی توطئه ایرا برای تجزیه افغانستان بکارانداخت که عنوان آن (عملیات کاسکاد وشاملیون) بود وبقرار آن ساحه های شمال افغانستان غصب وبداخل یک تشکیل جدیدی بنام (تاجکستان بزرگ) ادغام میشد. اتحاد شوروی برای تطبیق این منظور احمد شاه مسعود رااستخدام کرده بود تابرای تامین این هدف کارکند. و از آنجائیکه وعدهء زعامت تشکیل جدید برای او داده شده بود، احمد شاه مسعود درتمام دورهء جنگ مطابق به پلان شوروی عمل میکرد. باردیگر، ماننداستعمار برتانوی، پلان اتحادشوروی بمنظورتجزیه افغانستان ، بحیث حربه ای برای تضعیف مقاومت ملی انکشاف کرد تابتواند اراضی غنی از معدنیات سمت شمال کشور را درساحهء نفوذ خود قراردهد.

روزنامه (ویسا) درکابل از قول یکعده حقوقدانان افغان میگوید که آنها بیانات گروسمن را مداخله در امور داخلی افغانستان تلقی کرده اند. وزارتخارجه افغانستان اعلام داشت که “” موضوع خط دیورند واجد اهمیت تاریخی برای مرئدم افغانستان است.”” این خط مناطق عنعنوی پشتونها راجداساخته و یک کتلهء بزرگ قبایلی درجهان را به دو منطقهء جفرافیایی تقسیم کرده است.

اکثریت افغانها هنوزهم آرزودارند یک افغانستان وسیع ومتحد ایجا د شود، مانند افغانستانی که قبل ازپیشروی استعماراروپایی درجنوب آسیا وجود داشت. انگلیس بعدازآنکه یک جنگ عمده رادرسال 1842 درافغانستان باخت، قسمت هایی ازخاک افغانستان را اشغال وغصب کرد وسپس این اراضی را باساس یک قرارداد تحمیلی در سال 1879 بطور یکجانبه تحت ادارهء خود قرارداد. معاهدهء سال 1893 بین امیرعبدالرحمن (امیرآهنین) ومارتیمردیورند وزیرخارجه هندبرتانوی ، مناطق سرحدی رارسما تحت کنترول دوجانبه ( امیرافغان وهندبرتانوی) قرارداد.

اینکه معاهدهء دیورند درتحت تهدید وفشار ومناقشات زیاد امضاء شده، کارد باستخوان رسیده بود . حتی شخص مارتیمردیورند به غیرقانونی بودن و ظالمانه بودن این قرارداداعتراف نموده و اعتبار قرارداد رابارتباط الحاق اراضی مربوطه مورد سوال قرارداده است.

درجریان قرن 19 روسها نیز یکمقدار خاکهای افغانستان را درمنطقه پنجده درشمال افغانستان غصب کردند. درآنزمان هندبرتانوی نیز از طریق خدعه وچالاکی دپلوماتیک قسمت هایی از مناطق عنعنوی پشتونها را با ایجاد علامه گذاری تحمیلی ، غیرقانونی ، غیرعادلانه و غیرذیصلاح غصب نمود. امروزه نیز که رایگیری یکجانبه ونا درست قبلی درمنطقهء صوبه سرحد درتحت دپلوماسی یکجانبهء امریکا تائید شده، بزرگترین اجتماع قبایلی درجهان دراثرعلامه گذاری یک خط فرضی وتحمیلی به خطرنابودی ناشی از تجزیهء غیرعادلانه قراردارد. جدا کردن ظالمانهء علایق فامیلی و تحت تصرف درآوردن مناطق مسکونی شان درامتداد قرنها، از طریق خدعه و چالاکی دپلوماتیک ، دربین یک ابرقدرت وچوکرهء آن در منطقه (پاکستان)، یک جنایت بشری تلقی شده و قابل تحمل نمیباشد.

مردم افغانستان مکلف میباشند تا کلتور وعنعنات خود و کشور مغتنم خود را در مقابل تهاجم استعماری حفظ کنند. موقف دولت امریکا و پالیسی های آن بیانگر یک جنگ بیمورد وغیرقانونی بوده، این پالیسی های امپیریالستی همراه با چوکرهء پاکسانی اش پایدار نمیباشند… همه افغانهای آزادیخواه این واقعیت قاطع را بپذیرند. ختم