سرنوشت وارسا، در انتظار پیمان ناتو

د لراوبر اداره | فبروري 27th, 2008






با اجرای حملات اخیر طالبان به ویژه، چندین حملۀ پی در پی انتحاری اخیر در ولایات قندهار، خوست و هلمند که طی آن نزدیک به 200 تن کشته و زخمی شدند؛ پیش بینی میشود که با آغاز سال نو و فرارسیدن فصل بهار، دامنۀ این گونه حملات گستردهتر و داخل ابعاد جدید و بحرانی گردد.
در حال حاضر، طالبان قدرت و قواي جديدي يافته‌اند و بعد از گذشت چندین سال از بركناري ایشان از قدرت، باز هم خشونت‌ها در افغانستان به اوج خود رسیده است. قرار آمار و ارقام تازۀ ارایه شده در زمینه، تنها طی شش هفتۀ گذشتۀ سال نو میلادی، به تعداد 25 سرباز خارجی، بیش از 400 فرد غیرنظامی و در حدود 100 تن نیروی دولتی به شمول سربازان اردوی ملی و پولیس، در برخوردها و درگیرهای مسلحانه و بمهای تعبیه شدۀ کنار جاده و انتحاری، کشته شده اند که این آمار در تناسب با آمار تلفات موسم سرمای سالهای قبل که به طور معمول در آن میزان خشونتها و نبردها نسبت سردی هوا، کاهش مییابد، دو برابر را نشان میدهد.


Photo

از سوی دیگر، به شمار عملیاتهای نظامی و بمباردمانهای هوایی قوای ایتلاف نیز، افزایش به عمل آمده است؛ با استناد به احصاییۀ روزنامۀ واشنگتن پست، شمار بمبهایي كه ناتو بر سر مردم بیدفاع افغانستان ريخته از ‪ ۸۶‬خوشه در سال ‪ ۲۰۰۴‬به سه هزار و ‪ ۵۷۲‬در سال ‪ ۲۰۰۷‬افزايش يافته و پیش بینی میشود که این ارقام در سال جاری با گرم شدن هوا، چندین برابر شود.

اين آمار خود مويد اين واقعيت است كه فشار طالبان ظرف چند سال اخیر، شدت بيشتري کسب نموده، به نحوي كه نيروهاي بيگانه را وادار كرده، براي پيروزي در جنگ، شهروندان غيرنظامي را هم هدف قرار دهند.

این در حالی است که با گذشت تقریبا 7 سال حضور همه جانبه چه در عرصۀ نظامی و سیاسی و چه در زمینههای دیگر از قبیل کمکهای فراوان مادی جامعۀ جهانی به افغانستان، روند اوضاع و حالات در این کشور، با گذشت هر روز از بد بدتر شده و رو به وخامت میگرایید، چندی قبل یاپ دوهوپ شفر منشی عمومی ناتو، طی نشست خبرییی، ضمن ابراز نگرانی از حملات بهاری طالبان، خاطر نشان ساخت، اعتبار آيندۀ ناتو به ماموريت افغانستان بستگي دارد.

گذشته از این، جان کرادوک فرماندۀ کل نیروهای سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) در اروپا، با اذعان اینکه “سالی که در پیشرو داریم شاهد حملات گسترده و خونین طالبان در آن خواهیم بود” گفت، طالبان بیش از هر وقت دیگر تقویت گردیده اند.همچنان یک مقام دیگر ناتو، كارلوس برانكو”‌ سخنگوی نيروهاي ايساف در افغانستان، هم با بیان اینکه، افغانستان با گرم شدن هوا و آب شدن يخ و برف، با موج جديدي از شورش‌هاي طالبان مواجه خواهد شد، ابراز نگرانی نموده و گفت، این مسأله، عملكرد و توانايي نيروهاي بين‌المللي و ایتلاف را در تنگنا قرار مي‌دهد و روحیۀ سربازان را تضعیف میسازد.

سربازان از خستگی رنج می ‌برند و اقدام به خود کشی میکنند


اوضاع جاری افغانستان، ارتش ناتو و امریکا را با چالشهای جدییی بحران زا، رو به رو ساخته است؛ گزارش های اخیر روزنامههای امریکایی و غربی به نقل از منابع ارتش امریکا، حاکی از خستهگی و بیماری روانی سربازان امریکایی در افغانستان و همچنان در عراق بوده که این روند موجب ازدیاد واقعههای خود کشی میان سربازان ارتش گردیده و این امر، باعث ایجاد نگرانیهای جدیدی در بین مقامهای امریکایی شده است.

روزنامۀ امریکایی واشنگتن پست، در یکی از شماره های اخیر خود نوشت، “الیزابت وایت ساید” یکی از بیماران مبتلا به بیماریهای روحی که از جنگ افغانستان بازگشته، تلاش کرد بعد از ظهر 27 دسمبر 2007 خودکشی کند. این جوان 25 ساله به شمار بیسابقهیی از نظامیانی پیوست که پس از خدمت در افغانستان اقدام به خودکشی کرده و یا برای انجام آن تلاش کرده اند. واشنگتن پست در این گزارش خود، ضمن نشر این خبر، به بررسی پیش نویسی می پردازد که بر اساس آن، آمار خودکشی در بین نظامیان خدمت کننده در نیروهای مسلح امریکا را در سال 2007 از سال 1980 به اینسو، به بالاترین رقم نشان میدهد. بر پایۀ این بررسی، سال گذشته 121 نظامی امریکایی، خودکشی کرده اند که در مقایسه با سال 2006، 20 درصد افزایش داشت. از سوی دیگر، شمار سطح تلاش برای خودکشی یا خودزنی نیز در ارتش امریکا از زمان آغاز جنگ افغانستان، شش برابر افزایش داشته است. بر اساس ارقام ارایه شدۀ پنتاگون، سال گذشته در حدود دو هزار و 100 سرباز خودزنی یا برای خودکشی تلاش کرده اند که این رقم در سال 2002 ، 350 مورد بود .قرار این احصاییه، ارتش امریکا برای شمار بالای خودکشیها و موارد اختلالات ناشی از فشارهای روانی در بین نیروهای خود، آمادهگی نداشته و این در حالی است که جنگ افغانستان و نیز عراق، بیش از آنچه که انتظار میرفت، طول کشیده است. با نگاهی به سیر خودکشی در تاریخ امریکا میبینیم، این روند در زمانی که سربازان در جنگهای خارجی شرکت میکنند، کاهش داشته، اما این امر در سالهای اخیر که امریکا درگیر جنگ افغانستان و عراق بوده، به شکل عکس میباشد. چنانکه از سطح 9.8 مورد خودکشی در یکصد هزار سرباز خدمت کننده در سال 2001 ( پایین ترین رقم ثبت شده)، به رقم بیسابقۀ 17.5 خودکشی در هر یکصدهزارسرباز در سال 2006 ، رسیده است. همچنین اردوی بریتانیا که بعد از امریکاییها، بیشترین هدف حملات طالبان و مخالفان دولت افغانستان قرار میباشد، نیز با دشوارهای مشابهی مواجه است.بر اساس تحقيقات انجام شده توسط روزنامۀ انگلیسی ديلي تلگراف ‌١٠ درصد از ميزان تلفات سربازان انگليسي بازگشته از افغانستان به دليل خودكشي است.همچنان براساس آمار وزارت دفاع بریتانیا تا ‌٣١ دسمبر ‌٢٠٠٦ حداقل 171سرباز بریتانیایی در جنگهای افغانستان و عراق كشته شده‌اند كه از هر ‌١٠ مورد، مرگ يك مورد به دليل خودكشي بوده است. تا اين تاريخ ‌٨١ سرباز دیگری مربوط به ارتش بریتانیا كه حتا در عمليات‌ها شركت نداشته‌اند، نيز دست به خودكشي زده‌اند.

گذشته از این، دیلی تلگراف; در یکی از شماره های دیگر خود، بر اساس اطلاعات وزارت دفاع بریتانیا می نویسد، که ارتش این کشور به دلیل بیماری و جراحات وارده به سربازان آن در افغانستان و عراق، کاملا از پا در آمده است.دیلی تلگراف در این گزارش، در ادامه خاطر نشان می سازد که از هر 14 نظامی بریتانیایی که به افغانستان و یا عراق اعزام میشوند، یک نفر از آنها به دلیل همین بیماریها و جراحات، قادر به انجام کاری نیستند.

این روزنامه در ادامه میافزاید، وزارت دفاع بریتانیا، این یافته ها را درست یک هفته پس از آنکه یک کمیتۀ پارلمانی اعلام کرد که “فشارهای وارده بر ارتش برای انجام به تکالیف خود درعراق و افغانستان سبب شده، تا تعداد زیادی از افسران با تجربۀ اردو از سمتهای خود استعفا داده و اردو را ترک کنند.” منتشر کرده است.بر همین اساس، چندی پیش نیز “دز براون” وزیر دفاع بریتانیا در گفتگو با یکی از نشریههای این کشور از طولانی شدن زمان عملیاتهای نظامی نیروهای بریتانیایی در عراق و افغانستان انتقاد کرده و اعلام داشت که حضور در عملیاتهای مداوم، توان نظامی بریتانیا را در آستانۀ نابودی قرار داده است.

علاوه بر آن، سر”ریچارد دانت” لوی درستیز نیروهای بریتانیایی نیز، در گزارش محرمانهیی نوشته بود: نظامیان دیگر قادر به ادامۀ سطح فعلی عملیاتها نیستند و ارتش فاقد افراد کافی است؛ نیروها احساس بیارزشی میکنند و از خستگی در جنگ عراق و افغانستان، رنج می‌برند.

با این حال، وضعیت در افغانستان دردسر دیگری را در داخل امریکا، نیز ایجاد کرده و آن اینکه سربازان برگشته از جنگ، بر علاوه از خود کشی به کشتن هموطنانشان نیز دست میزنند، به نوشتۀ روزنامۀ امریکایی نیویارک تایمز ، نظامیان امریکایی بازگشته از جنگ افغانستان در وضعیت روحی و روانی بسیار بدی به سر میبرند، به طوری که اغلب این افراد پس از بازگشت از جنگ، اقدام به قتل هموطنان خود میکنند.نیویارک تایمز با اعلام این مطلب، میافزاید: نظامیان بازگشته از افغانستان، به دلیل آنکه در زمان حضور در این کشور، شاهد کشته شدن زنان و کودکان بیگناه بوده اند؛ اغلب دچار بیماریهای شدید روحی-روانی شده اند و به همین دلیل برای فراموش کردن این مسأله، اغلب به مشروبات الکلی پناه میبرند.

تحقیقات این روزنامه نشان میدهد که در سالهای گذشته 121 مورد قتل توسط نظامیان بازگشته از جنگ افغانستان و یا عراق، در امریکا رخ داده است. علاوه بر قتل نیز، گزارشهای دیگری از تخلفات این افراد گزارش شده، اما نگران کنندهترین این گزارشها دربارۀ اقدام نظامیان بازگشته از جنگ، در قتل هموطنان خود است.

این در حالی است که یک سوم از افراد به قتل رسیده توسط نظامیان امریکایی بازگشته از فغانستان، همسران و یا نامزدان آنها و یا حتا فرزندان آنها بوده اند که تکان دهندهترین این قتلها مربوط به کشته شدن یک کودک دو ساله توسط پدرش است.

ناتو در افغانستان شكست میخورد؟


با درنظر داشت آنچه گفته آمدیم، باید ابراز داشت که نگرانیهای موجود در خصوص اوضاع جاری افغانستان و پیامدهای ناشی از آن در بین سربازان غربی به خصوص امریکاییها و بریتانیاییها، اگر از یکسو بیباوریهای موجود نسبت به بهبودی اوضاع در افغانستان را قوت میبخشد و روحیۀ لرزان کشورهای عضو ناتو را بیش از پیش تضعیف میسازد، از سوی دیگر، به گمانهزنیها و رایزنیهایی که گویا ناتو در افغانستان شکست میخورد، نیز مهر تایید میگذارد.

به هر صورت، آنچه مسلم است، این است که وضعیت در افغانستان واقعا به گونۀ دیگری به پیش میرود، روند اوضاع در این کشور از آنچه که امریکاییان و ناتو چند سال قبل توقع داشتند، بسیار دور است. جامعۀ جهانی جمع دولت افغانستان و جمع ناتو و امریکا همه در برابر چالشهایي كه در افغانستان فراروی شان قرار دارد، ناتوان بوده، این ناتوانی در این اواخر به سرحد یک شکست افتضاح آمیز و اجتناب ناپذیر نزدیک گردیده، شکستی که نخستين قربانی آن پرستیژ هیولایی امریکا و ناتو، به دنبال آن دولت با پایه های لرزان و وابسته به سرمايه و سرباز خارجی کرزی و در قدم سوم، ثبات و امنیت نسبتا استقرار یافتۀ افغانستان و منطقه، خواهد بود.

تحلیل ها چنین می نماید که روزهای کمی برای روشن شدن نتایج برد و باخت در عرصۀ بازی شطرنج گونۀ افغانستان باقی مانده؛

گرچه یا ب دوهوپ شفر منشی عمومی ناتو طي سفر ناگهاني اخيرش كه فقط دو روز پيش به كابل صورت گرفت،‌ با اطمينان مصنوعي خاطر نشان ساخت كه نگران شکست در افغانستان نیستیم، اما آنچه كه در واقع ميگذرد،‌ با گفتههاي مقامهاي غربي و ناتو نه تنها که همگون نیست، بلكه بكلي متفاوت میباشد، هفتۀ گذشته يك موسسۀ مطالعاتي در لندن هشدار داد، ناتو در حالي كه بزرگترين عمليات نظامي‌اش را در افغانستان به اجراء گذارده، اما در اين كشور در آستانۀ شكست قرار دارد.

اين گزارش كه به وسيلۀ پايگاه انترنتي روزنامۀ گاردين منتشر شد، يافتههاي سالانۀ “موسسۀ مطالعات استراتیژيك لندن” ‪ IISS‬ در آن باز تاب يافته است،‌ گزارش همچنان خاطر نشان ساخت كه اين مسأله اعتبار ناتو را در بزرگترين عمليات نظامي‌اش كه در افغانستان به راه انداخته است، از بين خواهد برد.

به دنبال نشر اين گزارش روزنامۀ گاردين،‌ پدي اشداون دیپلومات بريتانياييیی که دولت کابل حکم او را به عنوان فرستادۀ ویژۀ سازمان ملل در امور افغانستان، رد کرده بود، طي مقالهيي كه در روزنامۀ فايننشال تايمز به نشر رسيد، ضمن اعتراف به اینکه در شرایط کنونی شکست در افغانستان محتمل است، نوشت: ناتو در حال حاضر از فقدان راهبردی که مورد اجماع همه اعضای آن قرار گرفته باشد، رنج می‌برد.

گذشته از آن، يكي از روزنامه هاي غربي بنام وزگلاد نيز، در شماره هاي اخير خود ضمن ابراز نگرانی از این ناحیه، سرنوشت آیندۀ ناتو در افغانستان را همانند سرنوشت پیمان وارسا در سالهای دهۀ نود میلادی ترسیم مینماید و مینویسد، عمليات نظامي ناتو در افغانستان به رهبري امريكا با شكست كامل مواجه شده، تلاش واشنگتن براي جلب نظر كشورهاي اروپايي براي افزايش نيروهاي نظامي خود در افغانستان، موفقيت آميز نبوده و احتمالا به زودي امريكا نيز، مانند شوروي سابق در20 سال قبل، بدون نتيجه مجبور به ترك اين كشور شود.

با در نظر داشت اين ديدگاه ها،‌ چنين به نظر ميرسد كه اوضاع افغانستان بر خلاف آنچه كه ديپلوماتهاي غربي ميپندارند،‌ نگران كننده است،‌ چندي قبل كشور ناروي با توجه به افزايش خطر حملات مخالفان، سفارت خود را در كابل تعطيل كرد. همزمان با اين، گزارش محرمانهيي از وزارت داخلۀ افغانستان، به دست خبرنگاران غربي رسيد، مبني بر اينكه 15 نقطه، ممكن است هدف عمليات طالبان و القاعده در اين كشور قرار بگيرد كه از جملۀ آنان از دفاتر ديپلوماتيك كشورهاي بلژيك، هند، اندونيزيا، تركيه، فنلند، سويدن و البته ناروي نام برده شده بود.


بدين ترتيب بسيار محتمل است كه عمليات نظامي ناتو در افغانستان به رهبري امريكا، با شكست كامل مواجه شود. چیزیکه واشنگتن و ناتو در ابتداء هرگز به این سادهگی انتظارش را نداشتند، اکنون واشنگتن تلاش ميكند، تا اوضاع را سر و سامان دهد؛ بنابراین از متحدان اروپايي خود خواسته است، تا نيروهاي بيشتري را به وي‍ژه به مناطق جنوبي افغانستان، جایی که سربازان غربی شاید تلخ ترین روزهای زندهگی شان را از آنجا روی برگههای روزنامچۀ خاطرات خود ثبت نمایند، بفرستند. اما كشورهاي عضو هيچ يك حاضر نيستند كه به اين تقاضاي ناتو و امریكا لبيك گوید؛ كنفرانس مونيخ آلمان نيز در اين راستا كارآ

واقع نشد،‌ رابرت گيتس وزير دفاع ايالات متحده در اين كنفرانس، گرچه با آب و تاب زياد وانمود ساخت كه اگر نیروها در افغانستان تقویه نشوند، فرجام آن شکست ناتو چیزیکه به تهدید اروپا خواهد انجامید را در بر خواهد داشت،‌ ولي با آنهم دستاوردي را كه پاسخگوي نيازمندهاي كنوني امريكا در افغانستان باشد،‌ به همراه نداشت؛ امريكاييان توقع داشتند كه طي اين كنفرانس پيمانهاي تازهيي از متحدان خود در خصوص فرستادن نيرو و تجهيزات به افغانستان،‌ دريافت نمايند ،‌ اما نتايج آن نهايت مايوس كننده بود.

تا به امروز امريكايان سعي داشتند، با اتكاء بر توان نظامي خود در افغانستان از وضعيت وخيم به وجود آمده رهايي يابند، ولي با توجه به تشديد وخامت اوضاع، اين امر نیز ناممكن مینماید. در عين حال پنتاگون طرح ديگري نيز، براي افزايش نيروها و بودجۀ اختصاص يافته براي اين جنگ، در نظر ندارد.

به عقيدۀ برخي كارشناسان، امريكا و ناتو وارد مرحلهیی از عمليات نظامي در افغانستان شده است كه 20 سال قبل شوروي سابق دچار آن شده بود. به نظر ميرسد كه ايالات متحده و پیمان ناتو نيز بعد از گذشت 2 الي 3 سال ديگر، مجبور به ترك اين كشور شوند، بدون آنكه به خواستههاي شان در آن رسيده باشند.

با این حال، طوریکه دیده می شود، میزان بیباوریها و عدم همکاری بین کشورهای عضو ناتو، نیز افزایش یافته، برخی اعضای این پیمان چنانکه قبلا نیز به تذکر آن پرداختیم ، حاضر نیستند که نیروهای بیشتر به افغانستان بفرستند، که این مسأله باعث ایجاد شکاف عمیق و تنش های لفظی بین مقامهای امریکایی و برخی مقامهای اروپایی عضو ناتو گردیده است.

از سوی دیگر، که با قدرت نمایي روزافزون طالبان، جنگ افغانستان فرسايشي شده و امريكا شاهد از دست دادن حمايت متحدان خود در اين جنگ است.

روزنامۀ امریکایی لاس انجلس تایمز در این خصوص مینویسد، جنگ در افغانستان به گونۀ نامطلوبی به نفع طالبان در حال پيشروي است، “ناتو” در اين جنگ به دست و پا زدن افتاده و دولت “جورج بوش” از وضعیت در این کشور سراسیمه گردیده است.

این روزنامه هشدار میدهد امریکا در آينده ناگزير خواهد بود، یا با از دست دادن متحدان خود، به تنهايي اين جنگ را اداره كند، ویا هم از افغانستان پا به فرار نهد، چیزیکه حیثیت افسانوی امریکا را با خاک یکسان میسازد.

مردم امیدوار بودند اما……

به هر حال اکنون، چنین گمانهزنیها روز به روز شایعتر و دامنۀ آن گستردهتر میگردد، اما آنچه که مهم است، این است که چه چیزهایی باعث ایجاد چنین بیباوریها و نگرانیها گردیده است، در واقع به دنبال موافقتنامۀ بن و حضور گستردۀ نظامی و سیاسی جامعۀ جهانی در افغانستان، پیشبینی میگردید که همه طرفهای دخیل داخلی و خارجی در معضلۀ افغانستان دیگر صادقانه و مخلصانه گام خواهند برداشت و با درنظر داشت اوضاع و شرایط حاکم و واقعیتهای عینی جامعۀ افغانی، حرکت خواهند کرد. بنابراین، امید بر این بود که افغانستان دیگر از حیطۀ بحرانهای چندین ساله که در نتیجۀ آنهمه هستی مادی و معنوی آن به باد رفت، بیرون خواهد شد و یک فضای مطمین صلح و ثبات واقعی با مشارکت همه جریانهای موثر افغانی در این کشور استقرار و کار بازسازی این همه در و دیوارهای ویران شده و این جادههای سوخته در آتش جنگ و خشونت، آغاز خواهد شد، اما با تاسف که دولت افغانستان و جامعۀ جهانی با وجود حضور چندین ساله و گستردۀ خود در این کشور و با دسترسی به امکانات وفور، نه تنها که نتوانستند درصدی از این آروزها و آمالهای مردم افغانستان را بر آورده سازند، بلکه این کشور را بیش از پیش دچار بحران و تشنج ساختنتد، امروز ما شاهد بدترین روزهایی هستیم که ملت مظلوم افغانستان پشت سر می گذرانند، در هیچ یک از نقاط این کشور امنیت وجود ندارد، سرنوشت مردم این سرزمین اکنون هم تا حد زیادی به دست چپاولگران و آشوبگران رقم زده میشود، جنایتکاران جنگی، دزدان مسلح و قاتلان هزاران انسان معصوم و بیگناه امروز نیز، هرآن زندهگی مردم ما را با چالشهای جدی مواجه ساخته میتوانند، ادارههای دولتی چنان در کابوس فساد اداری فرورفته که هرگز نمیتوان زمینۀ اصلاح آنرا تصور کرد، فقر و بیکاری در جامعه بیداد میکند، قحطی و قیمتی در کشور به اوج خود رسیده است.

جامعۀ جهانی و دولت کابل نتوانستند، از چنان یک راهبرد و راهکاری استفاده نماید که موازی با ارزشها و واقعیتهای جامعۀ افغانی، پایه گذاری شده باشد، به جای اینکه با کشاندن مجرمان جنگی به پای میز محاکمه به داد و فریاد مردم ستمدیدۀ برسند، به تقویه وحمایت از آنان پرداختند، گروههای منفور و جنایت پیشه را باردیگر بر سر و مال این ملت حاکم ساختتند و همواره با به کارگیری از توپ، تفنگ و ریختن بمهای هر چه سنگینتر بالای مردم بیگناه و مظلوم، دامنۀ بدبختی و بحران را در افغانستان گسترده و ابعاد آنرا وخيمتر ساختند.

این تنها کاری نیست که باید انجام داد

آنچه گفته آمدیم، همه عواملی اند که فرجام آن به شکست ناتو، ناکامی جامعۀ جهانی و دولت کابل، قسمیکه امروز در مورد آن رایزنیها وجود دارد، خواهد انجامید، اما در زمینه راههایی نیز وجود که اگر ناتو و امریکاییان به آن، چنانکه دیپلومات برجستۀ بریتانیایی اشداون نیز پیشنهاد مینماید، توسل جویند، کم از کم به سراغ راههای بیرون رفت آبرومندانه از این بحران خواهند رسید. پدی اشداون دیپلومات بریتانیایی در این زمینه، ضمن ارایۀ مشوره های سودمند، به ناتو و امریکا، پیشنهاد مینماید كه ما هنوز جنگ را در افغانستان نباخته ایم، اما اگر دست به کار تحول در استراتیژی خود، چيزيكه مقامهاي ناتو و امريكا هيچگاه در پي انجام آن نيستند،‌ نشویم، اين نبرد را خواهیم باخت. او میگوید، ما نیاز به یک استراتيژییی داریم.كه همگام با شرايط عيني جامعۀ افغاني باشد،‌ نه دموکراسی غربی و امریکایی.

اشداون، طرح افزایش نیرو را که امریکا و ناتو بر آن پافشاری می‌ورزند، تنها گزینۀ حل مشکلات افغانستان نمیداند و ياد آور میشود: “این تنها کاری نیست که باید انجام داد”وی، در ضمن سه محور اساسی امنیت، دولت و حقوق را كه جامعۀ امروزي افغانستان از فقدان آن سخت رنج ميبرد، به عنوان اولویتهای امور مربوط به افغانستان نام میبرد و میافزاید: “ما، به عنوان جامعۀ بین‌الملل باید به عنوان اولویت نخست، توجه خود را بر روی تامین ضرورت‌ها متمرکز سازیم، نه به برآوردن آمال و آرزوها. “

نامبرده،‌ ضمن تاكيد بر روند بازسازي افغانستان كه در مدت هفت سال گذشته به آن چندان توجهي صورت نگرفته،‌ میگوید “کشورهایی که در امور افغانستان نقش دارند، باید در وهلۀ نخست بهبود کار دولت را سرلوحۀ وظایف خود قرار دهند، تا مقدمات کار برای سایر برنامه‌های آينده، نیز فراهم شود.”

همچنان موسسۀ مطالعاتی رند، در این اواخر طی نشر کتابی بنام “جنگ با ابزارهای دیگر” ضمن انتقاد از استراتیژی امریکاییان و ناتو در افغانستان به آنها مشوره میدهد که جنگ افغانستان از نواقص جدی در تواناییهای امریکا برای مقابله با طالبان پرده برداشت.در کتاب تصریح گردیده است، امریکا و ناتو به جای تکیه زیاد بر عملیات نظامی، باید هر چه بیشتر بتواند توانایی کشورهای تهدید شده را برای حمایت از مردم خود تقویت کند.

در این کتاب آمده است: امریکا پس از سالها تلاش دربرقراری امنیت در افغانستان، با مشکلاتی رو به روست. در نتیجه این سوال مطرح میشود که امریکا چگونه تواناییهای خود را برای مقابله با مخالفان بهبود دهد. مولفان کتاب همچنین با ارایۀ راهکارهایی همانند سرمایه گذاری، تغییرات جدی در پالیسیهای گذشتۀ خود در قبال افغانستان میتواند تواناییهای خود را در مقابله با ناامنی بهبود بخشد.

بنابراین، درپایان، با اتکا به باورهای اشدوان و یافتههای موسسۀ رند در این مورد، باید گفت که اگر جامعۀ جهانی و پیمان ناتو در راس آن ایالات متحدۀ امریکا، رویکردها، راهبردهای گذشتۀ خود در مورد افغانستان را، مورد بازبینی قرار ندهند و به راهکارهایی شامل نکاتي چون قبول واقعيت هاي عيني جديد افغانستان و عدم پيشگيري سياست هاي فاجعه ساز و بحران زا که تمام پل هاي ارتباطي و اعتماد مردم با دولت افغانستان را قطع ميکند، متوسل نشوند و عطف توجه به بازسازي، انکشاف و ساختن جامعة مدنيیی که قابل هضم در جامعۀ سنتي افغانستان باشد، صورت نگيرد. باز هم جواب مشت را با مشت که نشانۀ گريز از مسووليتها و کم آوردن منطق و تسليم شدن به خشونت است، بدهد، دور نخواهد بود، این پیشبینیها که ناتو در افغانستان شکست میخ

Copyright Larawbar 2007-2024