کور / هراړخیز / نویسندگان پشتون از تاجک، ازبک و هزاره یاد بگیرد!

نویسندگان پشتون از تاجک، ازبک و هزاره یاد بگیرد!

من به قوم ترکمن هستم، اما خوشبختانه پشتو را زمانیکه در پاکستان در اتک بودم یاد گرفتم. من از چندین ماه ها است که سایت های برادران کلان ما پشتونها را تعقیب مینمایم و من نیز سایت های برادران تاجک و هزاره را مطالعه کرده ام. یک تفاوت بسیار عجیب را یافتم و خدا کند برادران پشتون البته نویسندگان و ژورنالستان از ما خفه نشوند اینست، که نویسندگان پشتون هیچگاه شخصیتهای خویش چه در حکومت و چه خارج از حکومت را نه تنها که تقدیر نمی کند، بلکی چیزهای را به ضد ایشان نوشته می کند که خلاف تمام موازین ژورنالیزم، خلاف تمام موازین اخلاق اسلامی، افغانی و انسانی، اکثریت ایشان مبالغه آمیز، بهتان و پر از تهمت میباشد، صرف برای اینکه مشکل حزبی، قومی و یا شخصی با آنها دارند و یا فکر میکند که دارد، شخصیت کشی را آغاز نموده است و بخاطر رسیدن به اهداف سیاسی، حقایق را بسیار خطرناک جلوه میدهند.


من دیدم که ازبکها یک نفر ایکه مطلقا بیسواد است، منحیث رهبر خویش قبول کرده اند. میبنم که برادران تاجک با وجود تمام اختلافات داخلی شان، هیچگاه والی، وزیر و یا رییس خویش را حتی که دوزدی، قتل و یا در فساد اداری نیز ملوث باشد، رسوا نمی کند، بلکی تقدیر مینمایند. برادران هزاره خو در هر جای، از هر کس و از هر حزب صرف که از قوم اش باشد، حمایت مینمایند.


مشکل برادران پشتون بسیار بزرگ و شاید یکی از عوامل بدبختی این باشد، که در قدم اول خود نویسندگان پشتون و ثانیا ما من حیث القوم نخواستیم شخصیت های ملی از قوم پشتون (که واقعا ملی هستند)، را تقدیر نمایم. من در چندین سایت ها دیدم که در ارتباط به والیان که از قوم پشتون هستند، اما واقعا ملی هستند، نبشته های صورت میگیرد که همه ای آنها دور از واقعیت است.  یکی از این والی صاحبان همصنفی من هست، دیگر تنها میشناسم. اما نمی خواهم نامش بخاطر اینکه نویسندگان مریض ما را به چاپلوسان مربوط نسازند، بنوسم.


خواست افغانی و ملی ما از نویسندگان و ژورنالستان پشتون اینست که بخاطر خدا و این ملت رنجدیده، شخصیت های ملی از قبیل والیان ووزیران خویش را به ناحق و خاص به اساس پنج عوامل فوق بدنام نسازید. در دنیا هر چیز نسبی است، صد فی صد تنها ذات خداوند کامل است، اما من که مقایسه میکنم، شما باور کنید، همین دو والی صاحبان به سطح افغانستان از نظر علم، استعداد، وطندوستی، مدیریت و رهبریت و پاکی در درجه اول میآید.


از این انکار نمی کنم که اینها شاید کدام مشکل نداشته باشند، اما به همان اندازه نیست که والیان دیگر اقوام دارند. اما چونکه نویسندگان آنها از (شعور سیاسی) برخوردار هستند، آنها را باوجود تمام کمزوریهایش تقویه مینمایند، برادران پشتون والیان خویش باجود تمام خوبیهایش بدنام میسازند. من هر حقدر بنوسم، قناعت نویسندگان مریض حاصل نمی گردد، اما یک دین افغانی از قوم ترکمن به خود دانستم، تا نویسند گان پشتون حد اقل از برادران تاجک، هزاره و ازبک یاد بگیرد!، در غیرآن این نوسندگان نزد خدا حتما جوابده هستند!


اګر این والی صاحبان هر مشکل داشته باشد، مشوره ما اینست : من تاجایکه این دو والی صاحبان را میشناسم، بسیار مردمی هستند، به آزادی بیان و انتقاد باورمند هستند، توطیه ساز نیستند، با آنها وقت ملاقات را بیگیرید، و مشوره نیک برایشان بدهید، اما بازهم از تاجک، هزاره و ازبک یاد بگیرید!!!
من اگر چه تخلص خویش (نادان) مانده ام، اما نادانی بعضی نویسندگان پشتون را در ارتباط شخصیت کشی شخصیت های ملی میبنم، من باید تخلص خویش را تغییر داده و خود را (دانا) بگویم!!!