ائتلاف شمال در سراشیب زوال

د لراوبر اداره | نوومبر 18th, 2007


برلین ، 18 نومبر 2007 



 منتقـدان و خرده گیران خواهـند گفـت که “ائتلاف شمال”ــ و باصطلاح دروغافـبان “جبهۀ متحد ملی” ــ از مدتهاست که وجود ندارد و معروفی بیچاره بیخود خواب زوال چیزی را می بیند که اصلاً موجود نیست. برای ایشان خواهـم گفـت : بلی دوستان؛ ائتلاف شمال را طالبان در سال 2001 تار و مار کرده بودند و اگر بی 52 های اتازونی به سروقـتش نمیرسیدند، امروز شاید خاکش را از مسیر باد هـم سراغ گرفـته نمیتوانستیم. اما ؛ اما این ظاهـر امر است  و این ائتلاف و این شورا بعد از احیای مجدد  بدست امریکا ، زیر اسماء و رسمهای دیگر تا به امروز به وجود “نامیمون” و “منحوس” خود ادامه میدهـد. اگر باور ندارید، من  برایتان روشن میسازم :


ــ  این ائتلاف در دسته های بی شمار مسلح و سلاحسالار  ظاهـراً متفـرق از هم به وجود خود ادامه میدهـد


ــ  این ائتلاف در وجود گروههای فاسد ، تبهکار ، قاچاقـبر و مافـیای مواد مخدره به وجود خود ادامه میدهـد


ــ  این ائتلاف در وجود اشخاص زورمند و مافـیای زمین و مافـیای سرقـت مال و ملک دولت و مردم، ادامه دارد


ــ  این ائتلاف وجود خود را در پیکرۀ  “سرخیل های میدان” و “فاتحان کابل” و “قهرمانان کذائی” ادامه میدهـد


ــ  جواسیس ممالک مفـتن و  آزمندی چون ایران و روسیه در وجود همین ائتلاف ظاهـراً ازهم پاشیده تجسم می یابند


ــ  سرسپردگان فـرهـنگی ایران و مبلغین فـرهـنگ کشور  ایران در افغانستان، در آحاد همین ائتلاف  متبلور گردیده


ــ  تفـرقه اندازان و حواریون ایشان و آنانی که تفـرقۀ قـومی و زبانی و اخیراً تفـرقۀ مذهـبی را دامن میزنند، نیز در


    آغـوش عـناصر  متشکلۀ مربوط  این ائتلاف خوابیده اند


ــ  وجود اعـضای بلند پایه و کته سران این ائتلاف در ارکان دولت و در رأس پست های حساس حکومتی نیز تداوم


    وجود این ائتلاف را در سیما و شمایل دیگر تضمین میکند


ــ  قـرار داشتن اعضای زورآور این ائتلاف از قـبیل دلگی مشر ملا قـسیم فهیم ، ملا یونس قانونی، ملا رشید دوستم ،


    ملا سید مصطفی کاظمی ــ که اخیراً رهـسپار جهنم گردید ــ ، ملا ربانی ، ملا تورن  اسماعـیل خان ، ملا داکتر


    عـبدالله عـبدالله ، ملا “استاد عطاء” ، ملا داوود و دیگر کته سران و کلان خیل های خرد و ریزۀ “ائتلاف شمال”


    در دولت ، که پست های بسیار حساس و  کمتر حساس  دولتی را با خرپنجه (1) در تصرف خویش نگاه میدارند ،


    تجسم عملی  و هـویدای تداوم وجودی ائتلاف شمال در لباس  و عـیا و قـبای دیگر اند.  


خلص کلام که عـناصر و اعضای رأس قـدرت ائتلاف شمال که اکنون به مانند اوکتاپوس و هـشت پای  مَهیب و مُـدهـش خود را بر سرنوشت ملت مظلوم ما چسپانیده و به مکیدن آخرین شیره و شربت این ملت  هـردم شهید (2) و آنچه از دارائی ملی باقی مانده، مصروف اند. اینان چوکی های کلان و کرسی های سرشار از منافع را در قـبضۀ خود درآورده و تمام امور حکومتی و دولتی را در ید قـدرت خویش نگهمیدارند. نه حکومت را میگذارند که به امور محولۀ خود برسد و نه میگذارند که خروارها دالر و پوند و یوروی صدقه و خیرات جهان در مجراهای درست به مصرف برسد. شمردن تمام کارستان ام الفـسادی به نام “ائتلاف شمال” نه در این مختصر میگنجد و نه خوانندۀ ارجمند حوصلۀ خواندن حدیث مفـصل آنرا دارد و خصوصاً که خود از تمام کارروائی های این نابکاران تبهکار کاملاً آگاه است. هـدف من از برشمردن چند فـقـره فـقـط نشان دادن وجود عـینی این ائتلاف نامیمون بود  و ذکر همین چند مثال برای اثبات مدعا کاملاً کافـیست.



اما همان گونه که هـر آغاز را انجامی و هـر ابتداء را پایانی باشد، کار این ائتلاف نیز به جائی کشیده که غـیر از سراشیبی و سقـوط  و نزول، راهی دیگر ندارد. من نزول و سیر زوال این مجموعۀ فـساد را به چشم سر میبینم. و به چشم سر میبینم که ولی نعمت جدید ایشان ــ اعـنی “اتازونی” ــ نیز از دست این “تباهکاران عـصر” به بینی رسیده و ازین بیشتر تحمل اضافه رویهای بی بند و بارانۀ ایشان را ندارد. اتازونی دیگر نمیتواند تحمل نماید که نوکران و چاکران زرخریدش، مانع پیشرفـت و تطبیق پلانهای دیررس و سترا تژیک وی گردند. درجهان خوراکه باب ، مواد استهلاکی باید در یک موعـد معین به مصرف برسند و اگر چنین نگردد، فاسد گردند و غـیر قابل استفاده و مالک باید به امهای آنها دست یازد. تاریخ مصرف منسوبان ائتلاف شمال ــ که برای امریکا حکم “مواد استهلاکی” را داشتند ــ نیز به سر رسیده و وقـت آن رسیده  که به حکم ضرورت از “بازار سیاست” چیده  و دور انداخته شوند.


بعد از شش سال حضور نظامی امریکا و 26 کشور عـضو ناتو در افغانستان، اوضاع از هـر زمان دیگری وخیم تر گردیده و ناتو با لا و لشکر 53000 نفـری و هـزاران نوع اسلحه و تجهیزات مدرن خود ، به علاوۀ قـوای اردوی باصطلاح ملی افغانستان، قـدرت مقابله با طالبان را پیوسته از دست میدهـد. اوضاع به صراحت کامل حکایت از این دارد،  که صـفـوف طالبان روز تا روز فـشرده تر ، متراکم تر، منسجم تر و وسیعتر میگردند.  ناراضیان از اوضاع کنونی که تعداد شان بسیار و روز افـزون هم است ، یکرنگ (3) به طالبان می پیوندند، چون طالبان در شرایط امروزی یگانه تجسم متشکل و گستردۀ  مقاومت در برابر قـوای  اشغالگر و دستگاه فاسد و عاطل و باطل دولتی افغانستان اند.


چون ممالک عـضو ناتو بیشتر از این نمیتوانند به افغانستان عـسکر و سپاهی بفـرستند، خصوصاً که اقـتصاد های ورشکستۀ بسی از آنها بار مصارف هـنگفـت و کمرشکن نظامی را بیشتر ازین بدوش کشیده نمیتواند. بلی کشور های ناتو بخود اجازت  داده نمیتوانند که فـرزندان خود را طعمه دم توپ و تفـنگ میدانهای جنگ افغانستان بسازند. تمام نشانه ها حاکی از آن است که ممالک عـضو ناتو قـدرت فـرستادن قـوای بیشتر را به افغانستان ندارند. از همین خاطر است که راه خروج از این “مسیر بسته” و “راه کور” را میپالند و در صدد برآمده اند که با طالبان از در مذاکره به تفاهم برسند و ایشان را در قـدرت دولتی افغانستان سهیم بگردانند.


گرچه طالبان بارها خروج قـوای اشغالی را از افغانستان ، شرط شروع مذاکرات قـلمداد کرده اند، مگر حدس من بر آنست که طالبان وجود قـوای خارجی را عـلی العجاله شاید تحمل بکنند، ولی چیزی را که تحمل کرده نمیتوانند، نشستن در دور یک میز با جنایتکاران ائتلاف شمال است، که شش سال پیش کم بود ایشان را از صفحۀ گیتی بردارند و خاکشان را به توبره از افغانستان بکشند. بلی طالبان هـرگز حاضر نمیشوند در دولتی سهیم گردند، که در آن اعضای ائتلاف شمال چارزانو نشسته اند.


برای امریکا بیش تر از دو راه موجود نیست :


ــ  یا اینکه تقابل بسیار دوامدار و پرقـربانی و پر تلفات را  با طالبان ادامه بدهـد


ــ  و یا که منسوبان “ائتلاف شمال” را از دولت گم کند و زمینۀ مشارکت طالبان را در دولت آماده گرداند


به حدس من امریکا راه دومی را برخواهـد گزید و اعضای “ائتلاف شمال” را در سر راه طالبان قـربان خـواهـد نمود. بلی؛ یگانه راه به صرفه و عملی همین خـواهـد بود.


چند روز پیش مقالۀ نویسندۀ  مبارز و توانمند افغان ــ جناب داکتر میر عـبدالرحیم عـزیز ــ زیر عـنوان  «  داكتر عـبدالله منحیث یك عـنصر غـیر مطلوب در امریكا شناخته شد » در پورتال فخیم و جهانگیر “افغان جرمن آنلاین” از نظرم گذشت. ایشان در این مقاله مینویسند :


«  طبق معلومات بدست آمده، دولت امریكا از اعطای ویزه به عـبدالله عـبدالله وزیر خارجۀ اول نظام دست نشاندۀ كنونی و حالا سكرتر جنرال  “بنیاد كثیف  مسعود”  خود داری نمود.  امریكا عجالتاً عـبدالله را منحیث یك عـنصر غـیر مطلوب   (Persona non – grata) شناخته و اجازه نداد كه او به امریكا سفـر  نماید. قـرار بود كه عـبدالله  بنا به دعـوت اطاق تجارت افغان ــ امریكن   به این كشور مسافـرت نموده و در محفـل شب ۱۲ نومبر آن  سخنرانی كند.  



عـبدالله حین مواصلت به اروپا به  سفارت امریكا در ستكهلم مراجعه كرد تا ویزۀ امریكا را از آنجا بدست آورد، اما  سفارت امریكا در سویدن كه  یقـیناً امر وزارت خارجۀ كشور متبوع خود را داشت، از اعطای ویزه بوی ِابا ورزید.  مزدوران شورای نظار با عـذر و زاری از زلمی خلیل زاد طالب كمك شدند كه آن هم به  نتیجه نرسید.  مقامات ادارۀ مهاجرت امریكا به سفارش خلیلزاد )واقعی و یا تصنعی(  در مورد اعطای ویزه به عـبدالله اصلاً وقعی قایل  نشدند.   این حادثه بزرگترین ضربه به شخصیت پائین عـبدالله و گروه انسانكشان و دزدان  شورای نظار بشمار میرود كه زمانی از تفـقـد امریكا برخوار دار بوده و خدمات جاسوسی و انسانكشی خود را تا دیر زمانی به این كشور ارزانی داشتند. چون این نوع مردم از خود حیثیت و شرافـت انسانی ندارند، برای شان چنین حركات توهـین آمیز فـرقی نمیكند. زمانیكه امریكائیان از دست و پای ربانی گرفـته  از ارگ بدورش انداختند، ربانی  خم به ابرو نیاورده و به زندگی بی ننگ خود كماكان ادامه میدهـد….


حال، گروه شورای نظار آینده را برای خود تاریك دیده و بهر سو دست و پا میزنند تا موقـف از دست دادۀ خود را دوباره در نظر امریكائیان احیا نمایند.  نظر به كشیدگی در روابط واشنگتن ــ مسكو و احتمال حملات امریكا به ایران، شاید دورۀ خوشبختی شورای نظار و یاران شان به زودی به پایان برسد.  روسیه و ایران هـر دو از حامیان سیاسی، فـرهـنگی و جاسوسی شورای نظار و جمعیت اسلامی ربانی بشمار میروند.»



من این خبر را بشارتی میدانم بر شروع زوال ائتلاف شمال و خصوصاً “شورای نظار” و زود باشد که این دستۀ فاسد بهم بسته از هـم بکسلد و مردم مظلوم  افغانستان از شر شان نجات یابند.  







توضیحات :


1 ــ “خر پنجه”  اصطلاح عامیانه و گفـتاری کابلی است و به حالتی گفـته شود که کسی چیزی را در آغـوش کشیده و پنجه های دو دست  را اندر هم داخل کرده آن شیء  را محکم  بگیرد ، چنانکه اوزبیکان افغان در هـنگام “کشتی گیری” کنند.


2 ــ  “هـر دم شهید” اصطلاح عامیانۀ کابلی و ترکیب بسیار رسا و زیبائیست ، متشکل از “هـر دم” و “شهید”. پس “هـردم شهید” به کسی گفـته شود که گویا هـر لحظه به شهادت میرسد و لغتی که مظلومیت یک مظلوم را بهتر ازین بیان نموده بتواند، شاید تاکنون زاده نشده باشد.


3 ــ “یکرنگ” اصطلا ح عامیانۀ کابلی و در معنای “پیوسته” و “پیهم” است.

Copyright Larawbar 2007-2024