کور / اقتصادي / مسئله آب و روابط افغانستان و ایران

مسئله آب و روابط افغانستان و ایران

نويسنده: دکتور فاروق اعظم

 ۳۰ اگست ۲۰۱۸

محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، به شبکه ۳ تلویزیون دولتی ایران (حالا خورشید) روز یکشنبه ۲۶ اگست ۲۰۱۸م گفت: “کشورش از اهرم‌های مختلف برای حل اختلافات بر سر حقابه رودخانه هیرمند با افغانستان استفاده خواهد کرد. شاید هفته‌ای نباشد که در مورد مساله آب هیرمند صحبت نکنیم. ولی برای رسیدن به توافق جامع به وقت بیشتر نیاز است.”  وزیر امور خارجه ایران در پاسخ به این سؤال رضا رشیدپور، مجری تلویزیون که پرسید آیا “ما در قضیه آب هیرمند از پس افغانستان بر نمی‌آییم؟ گفت: “چرا، برمی‌آییم. ما می‌توانیم از اهرم‌های مراودات مرزی، مهاجران افغان، موضوع مواد مخدر و تجارت در مورد افغانستان استفاده کنیم.” آقای ظریف گفت که ایران و افغانستان دو سال پیش در پنج حوزه آموزش، مرز، امنیت، اقتصاد و آب کمیته های مشترک ایجاد کردند و این کمیته‌ها چند بار نشست برگزار کردند و او امیدوار است که از مجموعه این نشست‌ها قرارداد جامعی بین دو کشور بدست بیاید که موضوع آب هیرمند، آب هامون و آب هریرود براساس آن قابل پی‌گیری است. جواد ظریف همچنین افزود که با وجود یکه در مورد حقابه ایران از رودخانه هیرمند در سال ۱۹۷۳م معاهده‌ای میان دو کشور امضا شد اما جریان آب این رودخانه به ایران به صورت منظم صورت نمی‌گیرد و خواهان عملی شدن این معاهده ایم. او گفت: در مورد هریرود چنین توافقی نداریم، دنبال این هستیم که ما و ترکمنستان با افغانستان به توافق برسیم، پی‌گیری مرتب هم کردیم. اما همانطوری که عرض کردم در روابط بین‌الملل بحث فراهم کردن امکانات، فراهم کردن اهرم ها برای رسیدن به توافق است.

در واکنش به سخنان آقای جواد ظریف، محمد نصیر اندیشه معاون وزارت امور خارجه افغانستان در کابل گفت: دولت های افغانستان و ایران درباره آب رودخانه هیلمند توافقنامه ای را در سال ۱۳۵۱هش امضا کرده اند که در آن حقوق هر دو کشور واضح و راهکارهای حل اختلاف نیز برای گذر از چالش ها روشن است. وی در یک میزگرد تلویزیونی افزود: برای حل چالش های بین دو کشور در رابطه با آب هیلمند در سال های پر آب، متوسط و خشکسالی گزینه هایی وجود دارد که براساس آن می توان موضوع را حل کرد و لازم به هیچ گزینه دیگری نیست و ما در این زمینه مشکل یا اختلافی با دولت ایران نداریم. همچنان، گل محمد خلمی وزیر «انرژی و آب» افغانستان نیز در واکنش به این اظهارات جواد ظریف اعلام کرد که تقسیم آب رودخانه هیلمند بین ایران و افغانستان موضوع حل شده است. البته وی مدعی شد که ایران از حقی که برای آن کشور تعیین شده نه تنها کمتر بلکه بیشتر نیز گرفته است. وی ادعا کرد که براساس این توافقنامه، ایران حق دارد در سال۸۵۰ میلیون مترمکعب آب از رودخانه هیرمند بدست آورد. اما بر اساس مدارک و شواهد دولت افغانستان، ایران در سال یک هزار و ۸۰۰ میلیون مترمکعب آب از رودخانه هیرمند دریافت کرده است. آقای خلمی تصریح کرد: در ضمن بین جمهوری اسلامی ایران و افغانستان کمیته مشترکی در این باره فعالیت می کند و کار آن بدون مشکل ادامه دارد و هیچ تنشی در این بین وجود ندارد.

قبل ازین نیز مقامات بلند پایه ایراني حرف های تند و تهدیدآمیز به افغانستان راجع به آب هیلمند نثار فرموده بودند که اکثر شان ناشی از عدم معلومات کافی در زمینه و یا اغفال ذهنیت عامه در ایران بود. رئیس جمهوری ایران حسن روحاني در کنفرانس بین المللي مقابله با باد گرد و غبار که روز دوشنبه ۳ جولای ۲۰۱۷م در تهران برگزار شده بود، گفت: هشتاد درصد منشاء‌ گردوغبار در این کشور منشا‌ء خارجی دارد و از جمله به تلاش‌های سدسازی در افغانستان و ترکیه اشاره کرد. او گفت:”نمی‌توانیم در برابر آنچه محیط زیست ما را تخریب می‌کند، بی‌تفاوت باشیم، احداث سدهای متعدد در افغانستان و بند‌ها از کجکی، کمال‌خان، سلما و دیگر سدها و بندها در شمال و جنوب افغانستان در استان خراسان ‌ما و سیستان و بلوچستان ما تأثیرگذاراست.”

سرلشکر یحیی صفوی، مشاور نظامی رهبر جمهوری اسلامی ایران (فرمانده سابق سپاه پاسداران) روز سه‌ شنبه (۲۷ فبروری ۲۰۱۸م) در کنفرانس “دیپلماسی آب و فرصت‌های هیدروپولیتیک غرب آسیا” که در تهران برگزار شده بود، گفت: افغانستان در آینده شاید “سرمنشاء مناقشات آبی” با ایران باشد.

ایت الله خامنه ای رهبر ایران در مئ ۲۰۱۶ در ملاقات به اشرف غنی در تهران نیز تلویحا تهدید آمیز گفته بود که مسائل آب بین افغانستان باید به گفتگو حل شود و باعث تشنج روابط نه گردد.

این درحالیست که دولت افغانستان و ایران تاکید دارند که متعهد به اجرای مفاد “معاهده ۱۳۵۱هش هیلمند” استند. مقامات دولت افغانستان همواره اعلام کرده است که بر اساس توافقنامه بین دو طرف کدام اختلافی با ایران در این زمینه ندارد و ایران نیز خواهان تطبیق این معاهده است.

صرفنظر ازینکه ایران تکلیف عدم مدیریت آبي خود را بر دوش افغانستان میگذارد و یا برای اغفال و استغلال اذهان عامه ایران ضرورت به چنین اظهارات بیمورد دارند، حقیقت امر اینست که خشکسالي در بیست سال گذشته و خصوصا در سالهای اخیر همه منطقه مارا فرا گرفته و همه مارا متضرر ساخته است.  بارش در ایران در بیست سال اخیر تقریبا ۱۹ فیصد کاهش پیدا کرده است. مشکل خشکسالی و کم آبی محدود به ایران نیست؛ بلکه افغانستان نیز درین اواخر با خشکسالی شدید مواجه بوده که حتی سازمان ملل متحد از خطرات سنگین احتمالی برای مردم هشدار داد و برای پیشگیری از مشکلات فاجعه بار ناشی از آن خواستار کمک های بیشتر جهاني بافغانستان شد. تولی لینز نماینده سازمان ملل متحد در امور افغانستان در ۲۸ مئ امسال (۲۰۱۸) هشدار داد که اگر کمک های به موقع در این کشور صورت نگیرد، وقوع فاجعه انسانی رخ خواهد داد. مواشی اکثر کوچیهای افغانستان از درک بی ابي تلف شد و شکایات مکرر شان به مقامات بلندپایه دولتي افغان ثبت است. نویسنده این مقال زمین زراعتی در ولسوالی ارغنداب قندهار دارد. با وصف اینکه زمین ما سرکیله و نزدیک به بند ارغنداب است، ولی به اثر خشکسالی که آب در رود ارغنداب نبود، ما سال گذشته زمین خودرا کشت نکردیم و تاکنون زمین زراعتی ما بدون کشت و بهره برداري مانده است.  برای زنده نگهداری اشجار و باغها مجبور به حفر چاها در پهلوی رود شدیم. ببینیم که وضعیت اقلیم برای سال آینده چطور خواهد بود. ما که درسربالای رودخانه واقع هستیم, حال ما زاراست, چه رسد به حال آنانیکه در پائین مسیر رود موقعیت دارند.

ایران، متأسفانه نه تنها دچار چالشهای جدي مدیریتي در سکتور آب بوده، بلکه روحیه دپلوماسی اش باهمسایگان نیز  ضعیف و در سطح باید نیست. چیزیکه به خود روا میدارد به دیگران انکار میکند. ایران با سدسازی روی رود زاب، بخشی از منابع آب کردستان عراق را قطع می‌کند. زاب یکی از پرآب ترین رودخانه‌های ایران است که از کوه های زاگرس سرچشمه می‌گیرد، از کردستان عراق عبور می‌کند و به دجله می‌ریزد. دولت ایران برای احیای جهیل اورمیه که خود شکار مدیریت ناقص آب ایران است، اکنون مشغول ساختن سدی بر سر رود زاب و انحراف آب آن به سمت این جهیل است. دولت خودمختار اقلیم کردستان عراق به شدت به این موضوع اعتراض کرده است. در جواب ایران میگوید که چون سرچشمه رود زاب در داخل ایران است پس این کشور حق دارد طوریکه لازم میبیند آب آن رود را مدیریت کند. ولی چنین حقی به همسایگان دیګر خود قایل نیست.

نمای پر آب جهیل اورمیه در شمال غرب ایران درسال ۲۰۰۰م و نمای خشکش در ۲۰۱۴م

کاهش آب اروند رود، خشک شدن جهیلهای اورمیه و هامون هیلمند و تاحدی هم تالاب هورالعظیم، مشکلاتی اند که ریشه‌های ‌شان در مدیریت ضعیف آب ایران نهفته است. ایران (بدون مشوره با افغانستان که در قرارداد ۱۳۵۱هش متعهد است) با تغییر دادن مسیر طبیعی آب رود هیلمند از هامون به تالاب های مصنوعي بنام چاه نیمه آب و بردن این آب زراعتی بمنظور شرب به شهر زاهدان، این جهیل طبیعی (هامون) راخشک نموده است که اثرات منفی خیلی بد محیط زیست را برای ساکنان هردو کشور اورده و سبب مهاجرت هزاران فامیل قشر زراعتی آن منطقه شده است. ولی برای پوشانیدن ضعف های خود و اغفال اذهان عامه، ایران انگشت انتقاد را به طرف افغانستان نشانه میگیرد.

دولت ایران در حالی به افغانستان مبنی بر چگونگی بهره برداری از منابع آبی اش خرده میگیرد که مکررا تاکید میکند که ایران باید به فرصتهای هیدروپلیتیک خود در مرزهای غربی کشوراندیشیده و به دنبال بسط هژمونیک آبی باشد. سردار رحیم صفوی مشاورنظامی رهبر ایران با اشاره به موقعیت بالادست رودخانه های غرب ایران میگوید: «سالانه ۱۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیون متر مکعب آب از کشور خارج می‌شود که ۷ میلیارد آن وارد عراق می‌شود، براین اساس باید با استفاده از این مزیت و با کمک آب نفوذ منطقه‌ای داشته باشیم.» او میگوید: افغانستان در آینده شاید “سرمنشاء مناقشات آبی” با ایران باشد. اگر یک مشاورعالیرتبه نظامی ایران چنین یک طرز دید نظامي و فکر بالادستي درسیاستهای آبی کشور داشته باشد، درین صورت ایران چه توقع همکاري از همسایگان دارد؟ اینکه ایران به عنوان کشور هژمون منطقه، سایر بازیگران را تهدید میکند و میخواهد منافع ملی خود را به گونه ای حداکثر و حتی انحصاري تامین نماید و بر نفوذ استراتژیک خود با استفاده از ابزار منبع آب مشترک بیافزاید؛ در چنین رویکردی چگونه میتوان از همسایگان خود انتظار داشت به شرایط استفاده عادلانه و منصفانه پابند بمانند و نیاز های آبی کشور پایین دست و محتاج (ایران) را فراهم کنند؟

رودخانه های مرزی مشترک و چگونگی بهره برداری از منابع آبی آن، میتوانند منشاء نزاع و کشمکش میان دولتها بر سر تضمین منافع انحصاري کشورهایشان باشد و هم میتوانند موضوع همکاری مشترک به منظور توسعه پایدار منطقه و مقابله با تهدیدات مشترک محیط زیستی باشد. نویسنده این مقال در افتتاحیه کتابی بنام (آب در مقابل تیل و بندر بحري: مناسبات افغانستان و ایران بر سر آب رود هیلمند) تحسین به آن سیاستمداران افغان و ایران تقدیم نموده است که با حوصله مندي، درایت سیاسي و دپلوماسي واقعبینانه مشکل آب رود هیلمند را در سال ۱۳۵۱هش بنفع مردم هردو کشور حل نمودند. نویسنده امیدوار است حاکمان امروزي افغانستان، ترکمنستان و ایران موضوع آب هریرود را به منوال آب رود هیلمند با درایت، حوصله مندي و رواداری حل و فصل نمایند.

رود هیلمند از رودهای پرآب افغانستان و آسیا به ‌شمار میرود که سالانه میلیاردها متر مکعب آب در آن جریان میابد. این رود از بلندی‌های کوه‌های بابا در ۴۰ کیلومتری غرب کابل از رشته کوه هندوکش در افغانستان سرچشمه می‌گیرد و پس از مسافت ۱۱۵۰ کیلومتر در داخل افغانستان به جهیل هامون که دریاچه‌ای مشترک بین افغانستان و ایران است میریزد. پس از شکست مذاکرات متعدد در سال‌های ۱۹۰۵م و ۱۹۳۹م میان سران حکومتی افغانستان و ایران، بالآخره قراردادی در سال ۱۹۷۳م (۱۳۵۱هش) میان موسی شفیق، صدراعظم (نخست‌وزیر) وقت افغانستان و امیرعباس هویدا، نخست‌ وزیر وقت ایران در کابل به امضا رسید و مقرر شد که در هر ثانیه ۲۲ مترمکعب آب سهم زارعین ایران باشد. شاه افغانستان بر سبیل حسن همجواري ۴ متر مکعب آب برآن افزود که مجموعا ۲۶ متر مکعب شد. در مقابل، ایران تعهد سپرد که به افغانستان حق استفاده رایگان از بندر بحري خود (چابهار) میدهد و از بندر تا دلارام و لشکرگاه سرک و خط آهن به پول ایران اعمار مینماید. همچنان وعده سپرد که پول (هزینه) اعمار سه بند (سد) بر رود هیلمند بشمول بند کمال خان تادیه نموده و آب اضافی را میخرد. در راستای تطبیق این قرارداد، شاه ایران به افغانستان دروقت داؤدخان مبلغ ۲ملیارد دالر تعهد بلاعوض نمود. ولي دیري از عقد قرارداد متذکره نگذشته بود که افغانستان دچار مشکلات سیاسی و امنیتی شد. انکشاف منابع آب در افغانستان متوقف شد، مردم مجبور به مهاجرت شدند و زمینهای اطراف رود هیلمند بدون کشت ماند.  بدین ترتیب، آب هیلمند در ۴۰ سال گذشته بدون استفاده مروج در داخل افغانستان عمدتا بطرف ایران مجاني رفت. افغانستان در چهل سال گذشته اصلا توان و حتی فرصت کنترول آبهای خود را نداشت چه رسد به اینکه حقابه ایران را منع و تصاحب نماید. ایران در چهل سال گذشته نه تنها آب هیلمند را اضافه از حق شان برده اند، بلکه با سوءاستفاده ازین حالت افغانها، مسیر دریای هیلمند را تغییر داده، هامونهارا خشک نموده و محیط زیست را برای همه زارعین و ساکنان هردو طرف مرز مشترک ناسازگار ساخته است. استعمال واترپمپهای بزرگ، انتقال آب رود هیلمند از طرف ایران برای استفاده شرب در شهر زاهدان به وسیله خط لوله و انتقال و ذخیره حجم عظیمی از آب رود هیلمند در چاه‌های زابل بنام نیمه چاه آب از عوامل اصلی خشکی هامون است. حقابه ایران در رود هیلمند برای کشاورزی و امرار حیات شرافتمند کشاورزان ایرانی تعیین شده بود، نه برای شرب مردم شهرنشین زاهدان و یا دیگر شهرهای ایران. اگر قرار باشد که آب اشامیدنی شهرهای ایران از رود هیلمند تهیه شود، درین صورت بیست رود هیلمند تکافو نخواهد کرد. این مداخلات بیجا، غیر فنی و خلاف تعهدات دوجانبه، محیط زیست را برای همگان نامساعد ساخته است.  بلندترین درجه حرارت در سیستان (قریب دشت لوط) در طول قرنهای گذشته ۵۲ درجه سانتیگراد درج شده، ولی با خشک شدن هامون هیلمند، درجه حرارت درین اواخر به ۷۰،۵ درجه سانتیگراد رسیده که زندگي را به مردم منطقه تقریبا ناممکن ساخته است. نتیجتا هزارها فامیل کشاورز ایرانی نسبت به کم آبي و تغییر اقلیم، خانه ها و دهات خودرا ترک نموده و مسکن گزین شهرها شده اند که در حقیقت یک فاجعه انساني را به بار آورده است. مالداري (دامپروري) و ماهیگیري در اطراف هامونها سخت آسیب دید بلکه ناپدید شد و از ملیونها پرنده ای که هرسال از سایبریا به هامون هیلمند می آمدند دیگر سراغی نیست. این فاجعه عظیم ایکولوجیک اگر ازیکطرف نتیجه آفات طبیعي (خشکسالي) است، از طرف دیگر زاده مدیریت ناقص آب در ایران و سو‌ء استفاده از وضع نابسامان کنوني در افغانستان است. بحیث یک دوست ایران، باید تذکر داد که مدیریت آب در ایران و بخش کشاورزی آن مستلزم توجه جدي است. این بخش حدود نود درصد از آب کشور را مصرف می‌کند. ولي سهم واقعی بخش کشاورزی در تولید ناخالص ملی و حوزه اشتغال، متناسب نیست. بخش کشاورزی و مالداري (دامپروري) در ایران عمدتا با کمکهای دولت از عاید نفت (یارانه‌های نفتی) روی پا ایستاده است و با حذف یارانه‌ها، توان برای رقابت و حتی بقا نخواهد داشت. اصلا، چون آب و بارش در ایران کم است و نظر به گرمی اقلیم کمتر خواهد شد، و چون میزان تمایل به کمي رطوبت خاک و به دشتي شدن و بیابان زائي زمین های زراعتي در ایران زیاد است و نتیجتا چون مهاجرت روستایان به شهرها روز افزون است، محیط زیست و کلتور مردم را سخت زیر فشار آورده و می آورد. چون نفوس در شهرها سرسام آور رو به افزایش است، روستایان نو وارد به شهر باید حرفه ای را بیاموزد که بدرد زندگی نو شهري شان بخورد.  این تغیر حرفه و فن آوري و شروع کردن به یک زندگی نو و ناخوش آیند فرهنگي و غالبا با تهی دستي باعث نارضایتی اجتماعی و اعتراضات سیاسی میگردد. این طبقه نو ناراضیان ولی خاموش در حقیقت پشتیوانه نارضیان سابق، منتقدین و سیاستمداران حرفوي شهری میشوند. درینجاست که دولت با چالشهای جدي مواجه خواهد شد که نمیتوان آنرا همیش با قوه قهریه و ناریه مهار کرد. روابط حسنه و تفاهم با افغانستان (نه تهدید) میتواند برخي ازین چالشها را مهار نماید.

افغانستان از لحاظ آب، یک کشور غنی است و نسبت به ایران بسیار کمتر تحت تاثیر تغییر اقلیم و خشکسالی میباشد. مطالعات اولیه، منابع آب افغانستان را ۷۵ میلیارد متر مکعب تخمین میزند درحالیکه تنها ۲۰ میلیارد مترمکعب آن در کشاورزی استفاده میشود و حجم بزرگی ازین آب بدون بهره برداری مؤثر از مرزهای افغانستان خارج و به حوزه های آبی همسایگان میریزد. باید ملاحظه نمود که به دلیل چهار دهه جنگ، اشغال نظامی، ناامنی، بی سروسامانی و دولتهای ضعیف، افغانستان نتوانسته از منابع آبی و موقعیت هیدروژئوپلتیک خود بهره ای ببرد. اگر امروز همسایگانش از سیاستهای جدید آبی افغانستان ناخوشنود به نظر میرسند به خاطر سالها عدم عملکرد این کشور و عادت همسایگان به وضعیت پیشین (آب وافر و رایگان) بوده است. ناصر کرمی، استاد اقلیم‌ شناسی در پوهنتون (دانشگاه) علم و صنعت کشور ناروی (نروژ) پیش‌بینی می‌کند ایران به آب افغانستان همیش نیاز خواهد داشت. او میگوید: افغانستان قادر است نیاز آب یک ‌سوم شرق ایران را تامین کند. اما باید در نظر گرفت که ارزش آبی که از افغانستان خارج می‌‌شود – برمبنای تعرفه کنونی بین‌المللی آب – سالانه ۵۰ میلیون دلار است. به گفته کرمی طبیعی است که افغانستان به سمت تجارت با این آب برود، از این طریق هم درآمد کسب کند و هم همسایگان را تحت فشار قرار دهد. افغانستان می‌تواند مانع ورود آب به ایران شود. این روند، ایران را وارد معاهدات آبی با افغانستان خواهد کرد. ما در نهایت بهای آبی که از افغانستان وارد می‌شود را خواهیم پرداخت که این تعادل رابطه ایران و افغانستان را به نفع افغانستان برهم میزند و افغانستان دیگر موضع پایین دست کنوني را نخواهد داشت. اقای کرمي میگوید: افغانستان نهایتا از تغییر اقلیم در ایران سود خواهد برد. لهذا، تفاهم و تجارت آبی با افغانستان بنفع ایران است.

هیلمند سفلی و چخانسور، همجوار سیستان و بلوچستان ایران، خشک ترین منطقه افغانستان است که میزان بارش سالانه آن ۲۰۰ تا ۳۰۰ ملی میتر است که با میزان بارش سالانه اکثر مناطق ایران برابر است. لهذا، در اکثر مناطق ایران عملا کشاورزی در اراضی دیمه متوقف شده و با افزایش هزینه استخراج، ذخیره و انتقال آب، توجیه اقتصادی برای کشت آبی کاهش شدید یافته است. این حالت تعداد بیشتر کشاورزان را بیکار و مجبور به مهاجرت بسوی شهرها کرده است. مگر عاید سرشار نفت جلو اثرگذاری جدي بر فضای سیاسی کشور را تا مدتي گرفته است. کشاورزان و روستائیان که از نگاه تعلیم و شعور سیاسی طبقه نسبتا عقب مانده کشور و مردم مذهبي اند، پایگاه اصلي حاکمیت مذهبي ایران است. این طبقه هم اکنون از تعاون و یارانه‌های دولت میخورند و دولت برای جذب حمایت این طبقه و پوشاندن ناکامیهای خود در بخش آب و کشاورزي، ناچار این یارانه ها را بیشتر کند. به سبب إتکاء کشاورزان بر دولت که منتج به کندی ابتکار وحس خودکفایي زارعین شده، کمرنگی سرمایه گذاري خصوصی در سکتور کشاورزي، کاهش قیمت نفت در بازار جهاني، تعذیرات اقتصادی امریکا و تحولات نامساعد سیاسی منطقه، دولت ایران نمیتواند به این یارانه ها مادام العمر ادامه دهد. دولت ایران نمیتواند این سکتور روبه ورشکستگي را تصنعي پایدار و از نگاه اقتصادي پویا نگهدارد. هر تحولی که ضربه جدي به عاید نفت بزند شاید تمام دستگاه دولت بیش از تصور قبلی دستخوش متلاشی شدن شود. داشتن روابط حسنه با افغانستان میتواند در کاهش این چالش بزرگ ممد واقع شود.

تاکنون دولت ایران بمردم خود وانمود میکند که ایران با بحران جدي آب روبرو نیست و تغییر اقلیم به هیچ وجه بحران آفرین نیست تا سرمایه گذاري و هزینه اي درکار باشد. بلکه هر چه هست صرفا یک مشکل معمولی و کاملا قابل حل است و آن هم از راه فشار بر همسایگان، خصوصا افغانستان که در موقعیت ظاهرا ضعیف قرار دارد. ازدیاد سرسام آور جمعیت در ایران که زاده سیاستهای دولت است؛ مهاجرت روستایان به شهرها که یک آفت بجان دولت است؛ کم نشان دادن بحران آب و تغییر اقلیم که فاجعه برای ملت است؛ استعمال غیر فنی آب در کشاورزی، حفر خودسرانه چاهای عمیق و ادامه کارافزار سنتی کشاورزی و مالداري عواملیست که به آن باید توجه جدی نمود، مگر دولت ایران همواره آنرا در شورا (پارلمان)، در بیانات دولتی و رسانه ها کم اهمیت جلوه میدهد، و ناچار بار همه نارسائي های خودرا بر دوش افغانستان می اندازد. شما اظهارات اولیای امور ایران که در اول این مقال نقل قول شده ملاحظه بفرمائید. در چهل سال گذشته در افغانستان جنگ است و هیچ دولت مؤثر و کار آراء نه داشته است تا منابع آبي را انکشاف دهد. همچنان درین دوران، ملیونها افغان مهاجر شده و زمینهای شان لامزروع مانده اند. بدین ترتیب، همه آبهای این کشور بدون کدام بندش و حتی استعمال عنعنوي به همسایگان رایگان رفت و میرود. ولي هنوز هم ایران قانع نیست و کوشش دارد برای گمراه کردن ذهنیت عامه، بار کوتاهیهای خود و وزر اهمال در وظایف  خویش را بر دوش افغانها بیاندزد. یک دولت مسؤل آنست که واقعه کوچک را جدي بگیرد و در زمینه از تدبیر کار گیرد، بمردم معلومات لازم بدهد و مسؤلیتهارا توزیع و توضیح دهد. در جوامع پسمانده برعکس است. اتفاقات بزرگ و مهیب را خورد و بی اهمیت جلوه میدهند تا دال بر مدیریت خوب شان باشد. این روش دولت، مردم عامه را به دولت بی اعتماد می سازد و در قضایای مهم ملي آنهارا بی تفاوت بار میآورند. ایران نمیتواند با این روش کجرو، روابط بین المللي را درست و دپلوماسی  مثبت و فعال را دنبال نماید.

دولت ایران نباید بار ملامتي مدیریت ناقص خود در بخش آب و کشاورزي را بردوش افغانها نهد و ناکامی دولت را از چشمان مردم خود پنهان و اذهان عامه را اغفال نماید. باید ملاحظه فرمود که چندین رود در داخل ایران یا بکلی خشک شده و یا آب شان خیلي کم شده است. خشک شدن جهیل اورمیه در شمال غرب ایران که هفتمین جهیل بزرگ در اسیا بود، خشک شدن رود قم در مرکز ایران، و … کار افغانها نیست. اکنون که ایران در افغانستان از خیرات امریکا در موقعیت خوبتر است، قابل فهم است که میخواهد با تهدید و استعمال مزید حربه های غیراخلاقي (استفاده سو‌ء از مهاجرین افغان، تحریک طالبان، تجارت و غیره) برضد افغانستان استفاده مکرر نمایند. ولی نه امریکا تا ابد در افغانستان خواهد بود و نه این شب تاریک بر افغانها لازوال خواهد ماند. حسبنالله ونعم الوکیل، نعم المولی و نعم النصیر. تنش با افغانستان بر سر آب، شاید سرابی باشد که ایرانیها را بدسته به بحرانی ببرد تا به ابر قدرت ها زمینه مداخله مساعد شود. باید ملاحظه فرمود که در منطقه و همسایگی ما تنها ایران دارای استقرار سیاسي است و شاید توطئه ای در میان باشد که دیگر ایران این مشخصه خودرا از دست دهد و ازهمین لحاظ باید اتمام حجت شود که تشنج با افغانستان به نفع ایران نیست.

در مسئله آب رود هیلمند، افغانستان با ایران قراردادی دارد که باید با لفظ و روح از طرف هردو جانب تطبیق گردد. در رابطه هریرود، افغانستان با ایران تعهداتي ندارد. این دو کشور میتوانند با استفاده از روند و مثال تقسیم اب ردود هیلمند  برای تقسیم آب هریرود نیز فورمول عملي پیدا کند.

===================  پایان  ====================