کور / علمي / تمثال اعـلیحضرت احمدشاه بابای کبیر

تمثال اعـلیحضرت احمدشاه بابای کبیر

For large size photo click here


بانی و مؤسس افغانستان


افغانستان قـدیم ــ افغانستان ــ افغانستان جدید


درود بر روان بنیانگذار افغانستان!!! 


دپلوم انجنیر خلیل الله معروفی برلین ، 19 اکتوبر 2007
19 اکتوبر 2007 مصادف است با 260 مین سالروز پرمیمنت بنیانگذاری کشور ارجمند ،  سربلند و پرافـتخار امروزین ما “افغانستان”. مصادف با روز 19 اکتوبر 1747 عـیسوی بود که در جرگه مزار “شیر سرخ” قـندهار،  قـلندری مجذوب  مگر ژرفـنگر و انسانشناس ، به نام “صابر شاه کابلی”، خوشۀ گندم را بر گوشۀ دستار احمد خان ابدالی نهاد و شاهی را برایش تهنیت گفـت. رویدادها نشان دادند، که این انتخاب کاملاً بجا بوده و احمد خان جوان از چنان درایتی  برخوردار است،  تا در ظرف چند سال معدود دولتی را با قـلمروی وسیع ــ  به بزرگی قـلمرو شاهـنشاه دیگر ما، سلطان محمود غـزنوی ــ بنیاد نهـد. مردم ما بعد از قـرنها اضمحلال و تجزیه و سرکوفـتگی و پس از سیطرۀ چندین قـرنۀ بیگانه، با تأسیس دولت و کشوری مستقـل ، هـویت مستقـل و منحصر به خودشان را بازیافـتند و خود را از زیر یوغ هـزاران نوع ظلم و ستم و زورگوئی  استثمارگران و سرکوبگران اشغالگر رهانیدند. در مورد نحوۀ تاسیس دولت جدید و پیشینۀ چندین قـرنۀ تاریک تاریخی این سرزمین در تواریخ بسیار مذکور است و من قـصد ندارم که با نقـل های قـول از کتب تاریخ، این نوشتۀ مجمل را  مفـصل بسازم. همین قـدر کافـیست که  رول اعـلیحضرت احمد شاه  بابا را که کاملاً برحق به لقـب فخیم “کبیر” مفـتخر گردیده ، برجسته بسازم  و بگویم ، که اگر امروز افغانان کشوری مستقـل دارند، مالک سرنوشت خویش اند و هـویت ملی منحصر بخود را کمائی کرده اند، از برکت  تدبیر و بزور شمشیر آن ابرمرد بزرگ  تاریخ ماست. 


روز بنیانگذاری افغانستان عـزیز به همه وطندارانی که به وطـن و مردم خود می اندیشند و میبالند، مبارک باد!!!! مبارک باد این روز گرامی و پاینده باد نام باشکوه  ، معـزز و  سرفـراز افغانستان!!!!


درین نوشتۀ مختصر میخواهم بر اصطلاحات “افغانستان قـدیم” و “افغانستان جدید” اندک مکث نمایم :


اگر مؤرخان ما از “افغانستان قـدیم” یاد میکنند و آنرا مرادف “آریانا” و “خراسان” میدانند ، شاید جای داشته باشد. اما وقـتی “افغانستان نوین” و “افغانستان معاصر” و “افغانستان جدید” میگوییم، باید برایش توجیهی بیابیم. من شخصاً بدلایلی که خواهـد آمد، با این طرز نامگذاری موافـق نیستم ، چون “افغانستان” یکیست ، از زمانه هائی که به نامهای دیگر یاد میگردید ، تا به امروز:


چیزی بیشتر از دو سال پیش کسی بنام محمد نعیم کبیر در شمارۀ  ۶۹۷ جریدۀ “امید” مقالتی در مدح “جنگسالار  کبیر” احمد شاه مسعـود نوشت ، وی را همتراز و همپایۀ  “اعـلحضرت احمد شاه بابای کبیر” قـرار داد و “بانی  و مؤسس افغانستان نوین”اش خواند. بنده ضمن  جوابیه ای  معنون به “بانی و مؤسس افغانستان ــ احمد شاه بابای کبیر” که بتاریخ 16 اکتوبر 2005  نوشته و نشر گردید، چنین آورده بودم :


« احمد شاه درانی،  که میسزد “احمد شاه بابای کبیر” خوانده شود، از ویرانه های خراسان و از خشت و گِلِ آن سامان، دولتی و مملکتی را تأسیس و بناء کرد، که بنام “افغانستان” یاد میگردد. پس “بانی و مؤسس افغانستان” اعـلیحضرت احمدشاه بابای کبیر است. از آن زمان تاکنون، این وطن مقـدس و این نام بزرگوار و فاخر،  پیوسته و بلا انقـطاع در تلألؤ و پرتو افـشانی بوده و هـستی و موجودیتش را تندباد حوادث هـم به خطر انداخته نتوانسته. حتی روسیۀ  سیه روی با تجاوز وحشیانه و جنگ سفــّاکانۀ خود نتوانست “افغانستان” را نابود بسازد و نام نامیش را از صفحۀ روزگار بردارد.


صفـت “نوین” یعنی “جدید،  مُعاصر،  مدرن” در مقابل “قـدیم ،  کهن” استعمال میگردد. “افغانستان نوین” یعنی افغانستانی که جدیداً تأسیس شده و یا تجدیدِ بناء  و به اصطلاح شیک ایرانی “بازسازی” گردیده باشد و یا افغانستانی که جامعه اش عصری و شگوفا شده باشد. اما چون نه افغانستان جدیداً تأسیس گشته، نه تجدید بناء گردیده و نه جامعه اش همنوائی با جهان مدرن و پیشتاز  پیدا کرده،  پس نشاید از “افغانستان نوین” اصلاً سخن گفـت.


” افغانستان نوین” در مقابل “افغانستان قـدیم” و “افغانستان باستان” نیز استعمال شده  نمیتواند،  چـه “افغانستان قـدیم” و “افغانستان باستان” عـطف  بر نامهای تاریخی افغانستان ــ ” آریانا” و “خراسان” ــ دارد.


اگر خدای ناخواسته ــ  دهان دشمنان افغانستان پُرخاک و زبانشان بُریده  ــ این وطنِ مُطَنطَن و مُعـزَّز نابود میگردید و کسی می آمد و دوباره بناء و تأسیسش میکرد، در آن صورت  افغانستان نوینی  میداشتیم و آن کس را “بانی و مؤسس افغانستان نوین” مینامیدیم.


مگر وقـتی که هـیچ کدام از حالات بالا صادق نیست،  فـرمودۀ آقای نعیم  کبیر سخنیست گزاف،  بی ارزش و میان تهی و من ندانستم، که  جناب ایشان ادعای خود را چگونه توجیه میکنند. اگر فـرضاً “افغانستان نوین” و “افغانستان مُعاصر  و مدرن” را در مقـابل “افغانستان قـدیم”  و “افغانستان تاریخی”  ــ  اعـنی آریانا و خراسان ــ هم استعمال کنیم، بانی و مؤسس “افغانستان نوین”  و “افغانستان مُعاصر” احمد شاه بابای کبیر است و بس. » (1)


از زمانی که بر قـلزم خرابه زار خراسان ، کشور ارجمند و پرصولتی بنا نهاده شده و بنام “افغانستان” مسمی گردید، 260 سال میگذرد. در تمام این مدت  این نام باشان و پرطنطنه در صدر تمام ممالک جهان (2) میدرخشد. یعنی که این کشور از بدو تأسیس خود تاکنون ، برای یک لحظه هم از صحنۀ جغرافـیای جهان غائب نبوده است. و وقـتی که چنین است، نباید از ترکیبات “افغانستان نوین” و “افغانستان جدید” و “افغانستان معاصر” اصلاً سخن گفـت.


البته درست  است اگر از “افغانستان قـدیم” و “افغانستان باستان” و یا “افغانستان کهن” نام ببریم، چون این سرزمین و مردمش در تمام ادوار تاریخ حضور داشته اند و لحظه ای نبوده ، که این دو عـنصر غـیابت داشته باشند و وقـتی مثلاً “افغانستان باستان” میگوئیم، بدین معناست که این کشور در زمانه های پیشین به نام و یا نامهای دیگر یاد میگردیده است.


نام های ممالک می آیند و میروند، مگر “سرزمین” و “مردم” همیشه قـویم و پایدارند و کس نمیتواند آن دو را نابود گرداند. وقـتی “افغانستان قـدیم” یا “افغانستان باستان” یا “افغانستان کهن” را با خود “افغانستان” یاد می کنیم، تسلسل هـستی و  امتداد تاریخی کشور ما را از زمانه های بسیار دور تا به امروز  نشان میدهـد و به استثنای چند قـرن اضمحلال ــ که مورد دلچسپی این بحث نیست ــ  دیگر خالیگاهی در سیر “تسلسل وجودی” آن باقی نمیگذارد. و چون از زمان نامیده شدن کشور عـزیز ما به “افغانستان” این نام هـمیشه و بردوام و بدون انقـطاع در تاریخ و جغرافـیای دنیا وجود داشته، پس استعمال پسوندهای وصفی “جدید  و نوین  و معاصر” و امثال آن برای افغانستان،  اضافی و غـیرضروری است.


توضیحات :
1ــ  این مقاله به مانند مقالات بی شمار دیگرم در آرشیف بنده در پورتال شکوهـمند “افغان جرمن آنلاین” قابل دریافـت میباشد.


2ــ  اینکه گفـته شد که “افغانستان در صدر تمام ممالک جهان میدرخشد”، بدین معناست که در لست نامهای کشورهای عالم به حساب الفـبا ، اولین مملکت “افغانستان” است. خداوند روزی را برساند، که کلمۀ “صدر” برای افغانستان، در مفاهـیم دیگر هـم صدق کند و بکار برده شده بتواند.