اعطاى جايزه صلح نوبل به انعده اشخاصيکه در شعب مختلف و براى بهبودى بشريت خدمات خستگى نا پزيرى را انجام داده و در اين راه مشقات گوناگون را بالاى خود تحمل نموده باشد, داده ميشود،. اين جايزه هر سال توسط کميته مخصوصيکه مقر ان در شهر اوسلو (ناروى) است بعد از غور و مداقه به شخص و يا اشخاص که واجب شرايط باشد داده ميشود.

تاريخچه مختصر جايزه نوبل: الفرد برنارد نوبل در سال ١٨٣٣ در شهر ستاکهلم­سويدن بدنيا امد، در سن ٨ سالگى همراى خانواده خود عازم روسيه شد و در انجا علوم کيميا را اموخت. در سال ١٨٦٣ به سويدن بازگشت و در شهر هيلنبورگ همراى پدر خود در رشته کيميا مشغول به کار شد و در توليد مواد منفجره نايترو گليسرين موفقيتهاى مخصوص را بدست اورد. در سال ١٨٦٤ يک انفجار قوى دراين فابريکه صورت گرفت که سبب مرگ چند کارگر بشمول برادر خودش گرديد.بعد از اين حادثه الفرد نوبل نهايت افسرده و غمگين شد.

الفرد نوبل قبل از مرگ خودچنين وصيت نمود: هر شخص و يا عالم که برجسته ترين خدمات را در باره اى علوم طب، کيميا ، فزيک، ادبيات وهر اقدام را که در مورد صلح و برادرى و کاستن دشمنى بين مردم و جهانيان بوجود اورد از داراى وى يعنى نوبل در بين انها مساويانه تقسيم شود. اين جوايز بشکل مدال افتخارى، تحسين نامه و جايزه اى نقدى است.

بحث ما در مورد نوعيت جايزه نيست بلکه در نوعيت کارکردگى اشخاص است که چه نوع خدمات را براى صلح در اين کره خاکى بعمل اورده ، ايا اين شخص و يا اشخاص واقعآ واجب انعام و جايزه است و يا خير.؟

به نظر بنده تيم کميته تعيين کننده جايزه نوبل در مورد اعطاى جايزه صلح به بارک اوباما يک غلطى بزرگ را مرتکب شده، اين کميته از موازين بيطرفى و شايستگى درمورد اعطاى چنين جايزه که توسط شخص الفرد نوبل در ابتدا وضع شده عدول نموده و به ان يک شکل خويش خورى و يا بهتر بگويم شکل ترس و ارعاب داده و رييس جمهور اوباما را حايز جايزه نوبل اعلام نمود. سوال اينجا است ايا واقعآ اوباما براى صلح جهانى کار کرده که برنده جايزه صلح نوبل شود؟ بنظر بنده جواب منفى باشد.

اگربه وسايل دستجمعى جهانى و خصوصآ امريکا نگاشته شود عساکر امريکا و ناتو هر روزه در افغانستان و عراق کشته ميدهد و در مقابل مردم بيشمار بيگناه و بيدفاع افغانستان و عراق توسط پيشرفته ترين طياران بمب افگن امريکا و ناتو جان هاى شيرين خود را از دست ميدهد. مسبب اين بمباريها کيست؟ اگر وجدان سالم و قضاوت بيطرفانه داشته باشيم بايد بگويم که قواى امريکا در قتل و قتال مردم بيگناه افغانستان و عراق سر فهرست است.

سه ساعت بعد از اعلان جايزه صلح نوبل، بارک اوباما رييس جمهور امريکا در مورد ستراريژى جديد در باره افغانستان به مشاورين ذيدخل امور افغانستان جلسه را براه انداخت. در اين جلسه فوق العاده جنرال مک کرستل قوماندان عساکر ناتو خواستار شصت هزار عساکر تازه دم براى افغانستان شد. اگررييس جمهور اوباما واقعآ خواستار صلح در افغانستان و جهان است بايد به جنگ خاتمه داده و در مورد ارسال عساکربيشتر به بهانه هاى گوناگون ابا ورزد که در انصورت مستحق جايزه صلح نوبل است و اگر موضوع معکوس است بايد کميته جايزه نوبل دراين صورت از تآمل کار گرفته و جوانب موضوع را دقيقآ ارزيابى و بعدآ اقدام نمايد. ايا تزييد شصت هزار عسکر تازه دم امريکا و ناتو پيغام اور صلح است و يا خونريزى بيشتر؟ جواب واضح است که خون مردم بيگناه ريختانده خواهد شد و مورد خوشنودى حاميان جنگ که عبارت از شوراى نظار به سرکردگى استاد ربانى، برادران قوماندان مسعود، داکتر عبدالله عبدالله، قسيم فهيم، کريم خليلى، محقق، جنرال داود داود، قوماندان عطا والى بلخ، عبدالرشيد دوستم وغيره وغيره خواهد شد.

جارج بش، رييس جمهور سابق امريکا که جنگ صليبى را عليه جهان اسلام اعلام و ناقضين حقوق بشر، جنايتکاران، غداران، خاينين ملى افغانستان، قاچاقبران و جنگسالاران را مورد تفقد و حمايت قرار گرفت نيزبايد مستحق جايزه صلح نوبل شناخته شود!!!. بارک اوباما عين پاليسى و روش جنگ که جارج بش داشت از ان پيروى ميکند پس چرا در بين اين دو رييس جمهور تفاوت بايد قايل شد. هر دوى اينها حاميان جنگ بوده و استند.

اوباما يک بار گفته بود که جنايتکاران جنگى افغانستان بايد محاکمه شوند، ولى اين صرف يک گفتار بود و در عمل هيچ چيز صورت نگرفت. اگر اداره اوباما واقعآ در مورد محاکمه جنايتکاران جنگ افغانستان راسخ ميبود بايد محاکمه انها را جدى ميگرفت و به اسرع وقت در مورد انها که به همه مردم افغاستان و جهان اشکار استند اقدام جدى را بعمل مياورد تا باعث خوشنودى انعده مردم ميگرديد که توسط اين جنايتکاران و پيروان انها مورد ازار و ازيت قرار گرفته و خسارات مالى و جانى را متحمل شده اند.

از تقرر اوباما به حيث رييس جمهور امريکا تقريبآ ٩ ماه سپرى ميشود. در طول اين مدت در شدت جنگ چه در افغانستان ويا عراق هيچ نوع کاهش نيامده بلکه از هر وقت ديگر شدت يافته و تا بحال ادامه دارد که موجب قتل هزاران مردم بيدفاع و مظلوم شده و قواى صليبى از اين جنگ و کشتن مردم بيدفاع لذت ميبرد. اگر به مطبوعات خود امريکا و جهان در مورد اين جايزه که از طرف کميته بين المللى صلح نوبل به بارک اوباما داده شده نگاشته شود بسيارى انها انگشت به دندان بوده و ميگويند که اين عمل کميته صلح نوبل بسيار عجولانه و بدون غور و مداقه بود. بنده در اينمورد چيزى گفته نميتوانم ولى به اين شعر يک شاعر که اسمش را دقيقآ نميدانم اکتفا ميکنم.

” کفر که از کعبه خيزد پس کجا ماند مسلمانى”