هدف از رونمائی کتاب ناشناس، تجلیل از ناشناس است یا تذلیل او؟
پروفیسور سید اعظم سیستانی مینویسد
هدف از رونمائی کتاب ناشناس، تجلیل از ناشناس است یا تذلیل او؟
من ویدیوی رونمایی کتاب” ناشناس …” را که دوستان زیادی برایم فرستاده بودند دیدم.
آنچه برای من حایزاهمیت بود، معرفی کتاب خود ناشناس در مورد هنر موسیقی درافغانستان است که برای جوانان علاقمند به موسیقی خیلی با ارزش تلقی میشود. پس چرا از این کتاب هنری رونمائی صورت نگرفت وکسی از اهل مجلس در بارۀ آن صحبتی نکرد ونظری ابراز ننمود، مگر از کتاب سیاه سنگ در بارۀ ناشناس که در درجه دوم اهمیت قرار دارد، با شور وهیجان در لندن و هالند وآلمان محافل رونمای برگزارگردید و دراستکهلم سویدن برای آن آمادگی گرفته میشود ؟
علتش به نظرم این است که میخواهند توسط ناشناس، هنرمندی شناخته شده از جامعه پشتون، به دانشمند سترگ پشتون علامه حبیبی اتهاماتی را وارد کنند که خود جرأت بیان آنرا دریک چنین محفلی نداشتند. وآقای ناشناس باوجود ادعای خود آگاهی، سخنان غیر مستند ونا آگاهانه ای در مورد تاریخ وفرهنگ پشتونها اظهارکرد که آرزوی دیرینه دشمنان این زبان وفرهنگ را برآورده ساخت.
دراین رونمائی ها، هدف اساسی تخریب بزرگترین دانشمند پشتونها یعنی علامه حبیبی توسط یکی از بستگان آن یعنی ناشناس است.گناه حبیبی اینست که چرا او تاریخ زبان وادب پشتو را توسط نشرکتاب پټه خزانه قدیمی تر از تاریخ ادبیات فارسی نشان داده است؟
ایرانی ها همواره سعی داشته ودارند تا نشان بدهند که تنها زبان فارسی دراین منطقه توانایی آفرینش یک شهکار چون شاهنامه فردوسی را داشته ودارد و غیر از فارسی هیچ زبان دیگری به آن پختگی نرسیده بود که گویندگانش توانایی سرودن شعر را در زبان خویش داشته باشند. چون در پته خزانه شاعری بنام امیرکرود پسر امیر فولاد مقیم غور در قرن نهم میلادی سراغ داده شده است که در سرودن اشعار حماسی قبل از فردوسی دسترسی داشته است ویک نمونه آن همان شعر معروف ( زه یم زمری پر دی نری له ما اتل نسته / په هند و سند وپه کابل بل په زابل نسته؛له ما اتل نسته) می باشد.
از اینجاست که بعد از پخش این شعر به حواله پته خزانه، نویسندگان ایرانی ونویسندگان فارسی زبان افغانی همه درپی تردید پته خزانه وتخریب عبدالحی حبیبی افتادند وتا امروز این تلاش ها ادامه دارد. ناشناس نیزبصورت غیرآگاهانه در آسیاب دشمنان تاریخ وفرهنگ پشتونها آب می ریزد ودل دشمنان پشتون را شاد میسازد. طوریکه در ویدیو دیده میشود او از زبان وادبیات فارسی توصیف میکند وشاهنامه را شهکار ادبیات فارسی میشمارد ولی از خوشحال خان ختک وحمید ماشوخیل شاعر نازک خیال پشتو یاد نمیکند.
کتاب پته خزانه یک تذکره است، که توسط محمدهوتک سوانح شاعران (زن ومرد) پشتون دریک دفترتدوین شده است. اینکه کتاب محمد هوتک یک اثرعلمی است یا نیست، مطمع نظرمنتقدین نیست، بلکه هدف انکار توانائی زبان پشتو در تخلیق شعر وشاعری است وبنابرین جناب ناشناس باوجودیکه از وجود محمدهوتک در دربار شاه حسین هوتکی انکارنمیکند، ولی برپختگی شعر امیر کروړ تردید دارد وآنرا جعل وزاده ذهن کسی دیگر غیر از امیر کروړ میداند.
تعجب اینجاست که ناشناس چرا دست به جعل یک روایت دور از واقعیت میزند وآنرا چنان باشد ومد وحلاوت بیان میکند که گوئی خود حاضر وناظر صحنه گفت وگوئی الفنستون انگلیسی، با حبیبی بوده است. درحالی که حبیبی 61 سال بعد از مرگ النفستون متولد شده است. به این نوشته آقای داکتر لطیف یاد توجه کنید که امروز در فیسبوک خود به نشر رسانده است:
«مونټ سټوارټ الفنسټن انګریزي مورخ د۱۷۷۹ زیږدیز/ میلادي کال داکتوبر په شپږمه نیټه زیږیدلی و او د۱۸۵۹ زیږدیز کال دنوامبر په ۲۰ نيته مړ شو . علامه حبیبي په ۱۹۱۰ زیږیزکال کې تر الفنسټن ۶۱ کلونه وروسته زیږیدلی دی. ناشناس صیب وایی چې علامه حبیبی ورسره لیدلي و او دپټې خزانې په اړوند یې ورسره خبرې کړې وې .ايا په قبر کې یې ورسره خبرې کړې وې؟»
Latif Yad (فیسبوک 03. 04 .2019 )
ازاین گفته های ناشناس معلوم میشود که اونوشته های مخالفان حبیبی را دوباره خوانی میکرد تا باور مردم را بخود جلب کند.
دوستان عزیز!
چون کتاب پټه خزانه، زیربنای تاریخ ادبیات پشتونها را میسازد، و در آن از مادران مرد پرور پشتون چون نازو انا مادرمیرویس نیکه وزرغونه انا مادر احمدشاه با یاد دهانی شده است که علاوه برتربیت فزندان برومند در سرودن شعرنیز دسترسی داشته اند ونیز در آن کتاب سابقه شعر پشتو قدیم تر از زبان فارسی نشان داده شده است ، به این خاطر دشمنان این کتاب واین فرهنگ میخواهند از نقطه های ضعف انسانهای خود خود برتر بین استفاده کنند و با تجلیل وتذلیل آنان میخواهند اهداف خود را تبلیغ کنند.
سیاه سنگ، نویسنده هوشیاروزرنگی است که وقتی بخواهد ازکسی انتقام بگیرد، به بدگوئی مستقیم او نمی پردازد، بلکه ازدردیگری پیش می آید و به او خنجر میزند. سیاه سنگ تا 7-8سال قبل یکی از مدافعین سر سخت زبان وفرهنگ پشتونها بود و مقالات زیادی در دفاع از زبان پشتو و شعرای پشتون از قبیل حمید ماشوخیل و سایل وملن
گ جان ورحمان بابا وغیره مینوشت ولی وقتی دید که نوشته هایش از سوی نویسندگان پشتون مورد تقدیر قرار نمیگیرد؛ یک باره قلمش را برضد فرهنگ وزبان پشتو جهت داد ؛ ابتدا رحمان بابا را دزد اشعار وافکار حافظ معرفی نمود وسپس در یک محفل مرکب از افغانهای اروپائی درشهر استکهلم سویدن، اشعار عبدالباری جهانی رامورد نقد تند خود قرار داد و ترجمه رباعیات عمرخیام به زبان پشتو از سوی باری جهانی را خام و بی ارزش ارزیابی نمود. واینک نوبت سرنگونی ناشناس هنرمند شناخته شده پشتون ها رسیده است که وی را توسط خود پشتونها نابود میکند.
ناشناس فکرمیکند که سیاه سنگ با نوشتن این کتاب، مقامش را درجامعه افغانی بلند برده است، درحالی که سیاه سنگ، ناشناس را در سطح یک معاش بگیر استخبارات نظامی پاکستان ( آی اس آی) در قطار افرادی چون گلبدین حکمتیار وشهنواز تنی قرارداده وبحیث یک عنصر جاسوس ووطن فروش به جامعه افغانی معرفی کرده است.
به این نقل قول از کتاب” ناشناس ناشناس نیست” توجه کنید:
«سیاسنگ: آیا ISI به شما پول میداد؟
فطرت: بلی، در شروع مرا ماهانه ده هزار کلدار میدادند. سر از ماه سوم این مبلغ به هشت هزار کلدار رسید. وقتی پرسیدم که چرا دو هزار کم شده است، گفتند: به گلبدین حکمتیار و شهنواز تنی هم همین مبلغ پرداخته میشود.»
در نقل قول زیر سیاسنگ خاصیت اپورتونیستی ( ابن الوقت بودن)ناشناس را در برابر رژیم های سیاسی کشورنشان داده است:
«سياسنگ: با همه بيزاری که ميگوييد از سياست داريد، چنان مینمايد که سرگذشت و سرنوشت شما بيشتر از هر هنرمند ديگر افغانستان – وشايد آسيا- با سياست ، به ويژه خواندن آهنگهای سياسی در هر رژيم ، گره خورده است.در اين زمينه چه گفتنی داريد؟
فطرت: درست متوجه نشدم .آيا اشاره تان به سرود ملی است؟
سياسنگ: هدفم خواندن هفت آهنگ زيرين است:
۱) ” آن ديو شب که پرده ظلمت …” پس از زوال سلطنت در نخستين سالگرد جمهوری.
۲) “ای د آزادی خاوری تاته موسلام دی” فردای سرنگونی رژيم داوؤد وآغاز کودتای ثور.
۳) ” سربلند باد دوستان خلق/ سرنگون باد دشمنان خلق” درماه سوم کودتای ثور
۴) ” دا دمستو پسرلی دی” درماه سوم مرحله نوين وتکاملی انقلاب شکوهمند ثور.
۵) ” جهاد اين جابهار” در آستانه فروپاشی حاکميت حزب دموکراتيک خلق افغانستان.
۶) ” زما کندهار دزمرو وطنه” در آغاز شکست حاکميت جهادی وپيرزوی طالبان.
۷) ” داوطن افغانستان دی” پس از نابودی امارت طالبان در آغاز روزگار حامدکرزی.»
یاد کرد نکته های فوق در کتاب مذکور هیچ معنی ومنظوردیگری نمیتواند داشته باشد بجز بی آبروساختن ناشناس تا سطح یک جاسوس (ISI) پاکستان وابن الوقت بودن اودر تمام رژیم های سیاسی در 70سال اخیر.
بنابرین هیچکسی به سخنان شخصی که خودرا معاشخوار سازمان جاسوسی پاکستان معرفی کند، گوش نمیکند و هرگزچنین لاطایلاتی علیه تاریخ وفرهنگ پشتونها مورد قبول کسی قرار نخواهد گرفت.
پایان ۳/ ۴/ ۲۰۱۹
یاد داشت: چون ازاین خصلت ناشناس امروز از طریق فیسبوک مطلع شده ام بنابرین من سخنانی را که در وصف آقای ناشناس در مقاله(حکایت ناشناس وپروژه سیاه سنگ) در جولای ۲۰۰۷ نوشته و درپورتال افغان جرمن آنلاین به نشر رسانده ام، پس میگیرم زیرا ایشان اعتبار واحترام قبلی خود را نزدم از دست داده اند.
کاپی