کور / ترخې خبري / احترام گذاشتن به قلم

احترام گذاشتن به قلم

همانگونه که میدانیم قلم یک نعمت مقدس و نوشتن هم یک امر سنگین و مسؤلیت
بار میباشد, بنآ نباید هرآنچه در ذهن مان خطور کند آنرا به انگشتانمان
بسپاریم.
من گرچه سواد زیادی ندارم ولی تشخیص نوشته ها، صحبتها و تحلیلهای
هموطنانم کار سختی برایم نیست، بسیاری از دوستان قلم بدست یا کتمان حقایق
میکنند یامعلومات کافی درزمینه ندارند یااعمال اغراض شخصی میکنند یا ترس
دارند یا خود فروشی میکنند یا نان به نرخ روزمیخورند و یاهم اقدام به
انفجارعقده های چرکین هفت ثوری و افکارآلوده به تعصبات قومی ولسانی و
سمتی و…….مینمایند. دوستان! معمولآ هر بیماری سه تا حالت میباشد 1-
تشخیص بیماری 2 علاج بیماری 3- علت بیماری. امروز هموطنان ما ازپینه دوز
گرفته تا سماوارچی از مستوفی گرفته تاچپراسی از سرمعلم گرفته تا فالوده
پز و از رکشاوان گرفته تا رباب نواز همه وهمه به حالات یک و دوی این
بیماری اجتماعی کاملا واقفند و هیچ جای بحث و تردید باقی نه میماند ولی
مشکل در ارزیابی و تحلیل حالت سووم بیماری که همانا (علت) بیماری صعب
العلاج است, میباشد. بیماری اجتماعی برخلاف بیماری بدنی علت بیماری اش با
علاجش رابطۀ مستقیم دارد, مثلاً من دچار اسهال خونی میشوم داکترمعالج
بنده مجبور نیست بداند علت اسهالم چیست بلکه مستقیم میپردازد به تداوی ام
یعنی تشخیص و تداوی مقدم است بر علت بیماری ولی بیماری اجتماعی تا علتش
از بین نرود علاجش ناممکن است، بناَاین مسألهٌ حساس ونازک باعث شده که
تحلیلگران و روشنفکران و قلم بدستان و بازدهانان ما دچاریک عالم تناقض
گویی و دروغگویی شده اند. اجازه بدهید شجاعانه عرض کنم که تاریخِ مملو از
اتفاقات وپیش در آمدهای ناخوش آیند و غالبا زشت و نامیمون کشورما محصول
چندعلل بسیار سنگین وبعضآ درهم کوبنده که صد درصد جنبۀ خارجی دارد،
میباشد، فقط همین موقعیت جغرافیایی و ثروت زیرزمینی دست نخورده کافی است
که ما دچار چنین سرنوشت بشویم سرنوشتیکه با توجه به موجودیت تزار و
ویکتوریا و اسلاف و وارثینش اجتناب ناپذیر بنظر میرسد؛ بنآ بیایید که
بدور از احساسات و شعاربیجا دلائل عقلی وعلمی برای تحلیل ما از موضوعات
بکار بگریم وضمنآ اعتراف کنیم که بسیاری ازمردم باسواد! ماسخت فراموش کار
ووزود منکرند یعنی یک امر مسلم ومشهود را خیلی زود انکارمیکنند(البته
ندامت و پشیمانی در قبال یک گناه که اصلآ در فرهنگ ما وجودندارد). یک
مثال کوچک عرض کنم؛ همه بیاد دارند که سی و چند سال پییش گوش دادن به
رادیوبی بی سی جرم ملی محسوب میشد ولی امروز کارکنان همین رادیوازهمان
اشخاص مجازات کننده تشکیل شده و یا مثلآ اخوانیها به عنوان مزدوران
امپریالیزم واستعماربه مردم معرفی میشدند ولی همان معرفی کنندگان،
امروزنه تنهامنکراین لفظ (لفظیکه اهمیت مفهوم و دامنۀ آن
هرروزبیشترمیشود) شده اند بلکه عملآ در خدمت این لفظ قرارگرفته اند.
اکنون که هر قلم به دست گرفته ادعای وطن دوستی و مردم دوستی دارد باید
این حقیقت را قبول کند که ملزم به استعمال ادبیات مضر وغیرضروری درنوشته
های خود نیست وملزم نیست که بخاطر تبرئه و طرفهای اصلی قضیه فقط همسایه
هارامقصراینهمه بدبختی معرفی کنند باید در انتخاب کلمات دقیق و محتاط
باشد، دال خور و پنجابی و شمالی و تاجک و اخوند و فلان و فلان برای یک
مدعی روشنفکری زیبنده نیست بخصوص اینکه اقلیت بزرگ کشورما بااینگونه
ادبیات حساس میباشد، درگیرشدن درین بازی ناپاک جاری مستلزم جرئت وشهامت و
صداقت و بصیرت و صداقت و درایت و…….. میباشد که متأسفانه بعضی از ما
فاقد آنیم.
چند وقت پیش یک برنامه سازتلویزیون افغانی مقیم امریکا راجع به اوضاع
افغانستان صحبت میکرد همواره صحبتهایش بر محورخلق و پرچم وجنگسالار و
مجاهد وادمکش و مسعود و طالب و پاکستان و ایران و….. میچرخید بالآخره
حوصله ام تمام شد و برایش زنگ زدم و محترمانه برایش عرض کردم که فلانی
ساب شما چرا آغاز مشکلات مملکت رااز هفت ثور و هشت ثور حساب میکنید اگر
میخواهید حقیقت را بگوئیدلطفآ کمی برگردید به عقب و ریشه اصلی مشکل را از
زمان تیمورابدالی بررسی کنیدچون درخت بی حاصل امروز همان نهال دوصدساله
میباشد بنآ طفلانه خواهدبود اگرهر رویداد تاریخی را بافت جداگانه از
رویداد قبلی اش بپنداریم.
بهر حال دراخر میخواهم عرض کنم که این مملکت 123456 سال همسایه داشت
و1234567 سال دیگر همسایه خواهد داشت و همسایه خواهد ماند واین مهمانان
بزرگوار! تا ابد بزرگوار نخواهند ماند آنچه ماندنی اند ماایم و همسایه
هایمان بالآخره باهم کنار می آییم.