کور / سياسي / چرا اتحاد شوروى سابق به افغانستان تجاوز كرد؟

چرا اتحاد شوروى سابق به افغانستان تجاوز كرد؟

شش جدى سالروز تجاوز نيروهاى ارتش سرخ اتحاد جماهير شوروى سابق بر افغانستان است.

29 سال پيش از امروز دهها هزار سرباز ارتش شوروى سابق، مجهز با مدرن ترين تجهيزات و تكنالوژى برتر نظامى به كشور ما هجوم آوردند.

پيامد اين تجاوز براى افغانستان. تشديد بحران، قتل، ويرانى، نابودى شاهرگ ها و زيربناهاى اقتصادى، ناهنجاريهاى اجتماعى و انزواى كشور در عرصه ى مناسبات بين المللى بوده است.

در نتيجه ى اين تجاوز مردم افغانستان با دستهاى خالى و با امكانات حد اقل در برابر مجهز ترين اردوى يك كشور بزرگ جهان قرار گرفت و انتخاب ديگرى جز دفاع از آزادى، استقلال، شرف و آبروى كشور نداشت.

به همين ترتيب كشور ما در محور رقابتهاى منفى ميان شرق و غرب در دوران جنگ سرد قرار گرفت و در نتيجه، سيلى از جنگ افزارهاى تباه كننده ظاهراً براى كمك به مجاهدين افغانستان گسيل شد كه بر گسترش و پيچيده شدن بحران در كشور انجاميد.

تا كنون محققين، تحليلگران و كارشناسان زيادى در رابطه با عوامل اين لشكر كشى، نظريات، ديدگاهها و برداشتهاى خود را مطرح كرده اند كه با توجه به تفاوت هاى معين ميشود فشرده ى اين طرز ديد ها را چنين دسته بندى كرد.

– شمارى از نوسينده گان و صاحب نظران كه عمدتاً از پايگاه مجاهدين افغانستان سخن مى گويند دليل اصلى تجاوز شوروى سابق را پيشگيرى از سقوط حتمى حاكميت وقت كشور، بدست مجاهدين مى دانند.

تحليل اين دسته از تحليلگران برين مبنا استوار است كه حاكميت آنوقت افغانستان كه در راس آن حفيظ الله امين قرار داشت با خطر سقوط  و انقراض قريب الوقوع مواجه بود و بزودى مجاهدين دستگاه حاكميت امين را سرنگون مى كردند و حاكميت اسلامى در كشور استقرار مى يافت ولى روس ها با لشكر كشى شان مانع از آن شدند تا حاكميت بقول آنان كمونستى آنوقت، بدست مجاهدين سقوط كند.

شمارى ديگر اما دليل اصلى تجاوز شوروى سابق را، بر هم زدن تعادل نيروهاى بين المللى به نفع بلاك شرق و رسيدن به آب هاى گرم دانسته اند. استدلال اين عده نويسندگان به استراتيژى قديمى امپراتورى روسيه ى تزارى اشاره مى كند و گرايش تاريخى حاكميت هاى مختلف را مبنى بردسترسى به خليج فارس و بحر هند، پايه و بنياد يك چنين طرز ديد، ميدانند.

كارشناسان، نويسندگان و پژوهشگران روسى تبار كه پس از سقوط اتحاد شوروى سابق مجال دسترسى به برخى اسناد محرم استخباراتى و بخشى از اسناد مهم حزب كمونست شوورى را پيدا كرده اند، نيز با نگاههاى متفاوتى به پيگيرى دلايل و عوامل اصلى اين تجاوز پرداخته اند.

شماى ازينان تصميم مبنى بر تجاوز را كار يك تعداد محدود رهبرى وقت شورى ميدانند و عده ى ديگر در خواستهاى پى در پى افغانها و نگرانى روز افزون گسترش نفوذ دولت هاى غربى در منطقه را درين زمينه مهم مى دانند.

با توجه به اينكه هنوز ابهامات زيادى در رابطه با هدف اصلى اين تجاوز وجود دارد و بسيارى از پرسش ها درين زمينه بى پاسخ مانده اند، بويژه كه شايد بسيارى از اسناد استخباراتى شوروى سابق هنوز در دسترس نباشد و هم چنان مسلم است كه مدارك اصلى سازمانهاى استخباراتى كشورهاى منطقه و ايالات متحده ى آمريكا درين رابطه مستور مانده اند. اما درين جستار سعى بر آن است با مرور كوتاه بر نظريات ارائه شده نگاهى متفاوتى به اين رويداد ارايه شود.

حقيقت مسلم اينست كه دروزهاى تجاوز ارتش سرخ، حاكميت سياسى افغانستان على الرغم ادعاى برخى نويسندگان، در معرض سقوط فريب الوقوع قرار نداشت. هر چند جنگ در نقاط مختلف كشور بر عليه دولت برهبرى حفيظ الله امين از جمله در كنر، پنجشير و برخى مناطق در جنوب و غرب كشور آغاز شده بود، اما دامنه ى اين جنگ ها در مناطق دوردست كشور محدود بود.

مراكز تمامى ولايات و شاهراه هاى اصلى كشور در اختيار و كنترول دولت قرار داشت و مخالفين مسلح دولت در وضعيتى قرارنداشتند كه بزودى بتوانند دولت امين را سرنگون سازند.

شكى نيست كه برخى از نيروهاى مجاهدين در درون دستگاه نظامى دولت حاكم نفوذ پيدا كرده بودند، اما دولت نيز ظرفيت قابل ملاحظه ى براى خنثى سازى قيامهاى نظامى و كودتا ها عليه خود را داشت.

بنا بر آن به مشكل ميشود  باور كرد كه دليل اصلى تجاوز، نجات نظام حاكم آنوقت از خطر سقوط بوده باشد.

از سوى ديگر دسترسى به آبهاى گرم زمانى بعنوان يك عنصر مهم در استراتيژى امپراتورى روسيه ى تزارى مطرح گرديده بود كه دنيا و از جمله روسها با آن كه از دولت هاى معظم جهان بشمار مى آمدند به تكنالوژى مدرن نظامى دسترسى نداشتند، در آن زمان حاكميت مستقيم بر سواحل آبهاى گرم يقيناً تاثيرى بزرگى براى تحقق برترى امپراتورى روسيه در برابر رقبايش داشت،  اما در شرايط كه اتحاد شوروى در نيمه ى دوم قرن بيستم مجهز با پيشرفته ترين سلاحهاى دور برد يكه توانايى حمل كلاهك هاى هسته يى را نيز داشت، به آسانى ميتوانست با رقبهاى جهانى خود بخصوص كشور هاى غربى و ايالات متحده، روبرو شود و در مناسبات جهانى كسب امتياز كند. ديگر نياز نزديك شدن به سواحل آبهاى گرم به آن درجه ى كه در قرن نزدهم براى روسيه مطرح بود، ديده نمشد مخصوصاً اينكه شورويهاى مطلع بودند كه با عبور از افغانستان و مارش بسوى آبهاى گرم با كشور هاى ديگرى نيز روبرو اند كه از ثبات و استقرار لازم بر خوردار اندو به اسانى نميشود به مقصد رسيد.

از نيرو آنچه را بعنوان دسترسى به آبهاى گرم از جانب شورويها در رابطه با تجاوز شان به افغانستان، برخى ها مطرح مى كنند، بسيار قانع كننده و منطقى به نظر نمى خورد.

يك نگاه ديگر به مسله ازين زاويه مطرح است كه بدون آنكه بر صحت حتمى آن پا فشارى شود، اما مى تواند بعنوان يك موضوع قابل بحث مطرح باشد.

تحولات افغانستان بعد از رويداد ثور 1357 سبب تشديد رويا رويايى شرق و غرب در منطقه شد و درين ميان حوادث داخلى افغانستان، روند ها و رويداد ها را پيچيده ساخت.

پس از 25 سنبله 1358 بدنبال بقدرت رسيدن حفيظ الله امين، گرايش براى حل مسالمت آميز مشكل كشور، عبور از بحران از طريق گفتگو با مخالفين، اجتناب از وابسته گى يكجانبه ى افغانستان با اتحاد شوروى، تامين روابط گسترده با ساير كشور ها، انصراف از انحصار قدرت سياسى توسط حزب دموكراتيك خلق و توسعه ى پايگا هاى اجتماعى حاكميت سياسى و حل عادلانه مشكل مرزى افغانستان- پاكستان، بصورت تدريجى و آرام، آرام شكل مى گرفت.

در راستاى تحقق همين گرايشهاى بالقوه در حاكميت آنوقت بود كه حفيظ الله امين گامهاى بلندى برداشت.

نخستين گام تشكيل ((سازمان ملى دفاع از انقلاب)) بود. هدف اصلى تشكيل اين نهاد مساعد كردن فرصت ها براى سهم گيرى ساير نيروها، شخصيت هاى ملى، بزرگان اقوام، علماى دينى و اشخاص با نفوذ محلى در اداره ى سياسى كشور بود، هر چند هنوز از نظر تخنيكى چالشهاى فراوانى براى درك اين سياستها مخصوصاً در درون حزب وجود داشت، اما على الظاهر اراده ى قوى در جهت توسعه و گسترش پايگا ههاى قدرت احساس ميشد.

گام ديگر تشكيل كميسون تسويد قانون اساسى كشور، متشكل از متخصصين غير حزبى عرصه ى حقوق، اساتيد پوهنتون و شمارى از چهره هاى سرشناس بود. اين اقدام نيز گرايش صريح رهبرى آنوقت افغانستان را، در جهت تحقق قانونيت در جامعه، روشن ميسازد. يعنى حكومت ميخواست عرصه هاى مختلف زندگى مردم را در چهارچوب موازين مشخص قانونى تنظيم كند و بدين ترتيب از روشهاى خشك و تندروانه در حاكميت جلوگيرى كند.

حفيظ الله امين پس از بقدرت رسيدن تمايل مفرط خود را مبنى بر گسترش روابط افغانستان با دنيا ى غرب و از جمله ايالات متحده به نمايش گذاشت به همين دليل به اعتراف يكى از پژوهشگران چندين بار با سفير و شارژدافير سفارت آمريكا در كابل ملاقات كرد.

هم  چنان تلاشهاى زيادى در جهت گفتگو با رهبران مجاهدين براى دريافت يك راه حل مناسب صورت پذيرفت و از آنجائيكه در آن زمان گلبدين حكمتيار از قدرت مندترين رهبران مخالفين شمرده ميشد تماسهاى ابتدايى با وى بر قرار شد.

به همين ترتيب پروسه ى بهبودى مناسبات با پاكستان به شدت و سرعت آغاز شد و هيت هاى حسن نيت گسيل گرديد. چنانچه قرار بود وزير دولت در امور خارجى پاكستان به افغانستان سفر نمايد و گفتگوهاى سازنده دراين راستا صورت پذيرد.

يك چنين وضعيت نگرانيهاى زيادى در اتحاد شوروى ايجاد كرد و رهبران شوروى چنان پنداشدند كه افغانستان در حال از دست رفتن است و احتمال اينكه افغانستان بعنوان يك كشور مستقل منطقه تبديل به تهديدى براى منافع استرا تيژيك شوروى در دراز مدت شود، وجود دارد.

بنابر آن ميشود گفت كه هدف اصلى لشكركشى شوروها، سرنگونى حاكميت حفيظ الله امين و جلوگيرى از به اصطلاح سقوط افغانستان در دامن امپرياليزم غرب بوده است كه با شتاب و بدون تحليل و محاسبه ى دقيق پيامد هاى منفى آن صورت پذيرفت.